پیام خوزستان - انتخاب / راز زمیت تحلیلگر اسرائیلی حوزه ایران دربارهٔ گزارش نیویورکتایمز نوشت: در حال حاضر، ما در مرحلهای هستیم که میتوان آن را «مدیریت درگیری» نامید؛ و همانطور که از سایر صحنهها آموختهایم، «مدیریت درگیری» میتواند دوام داشته باشد تا زمانی که دیگر دوام نیاورد.
در ادامه این مطلب آمده است: آنچه روشن است این است که:
الف) برنامهٔ هستهای ایران نابود نشده است. از همان ابتدا مشخص بود که یک عملیات نظامی مشترک اسرائیل و آمریکا میتواند توانمندیهای ایران را به عقب براند، اما نابودی کامل همهٔ ظرفیتهای غنیسازی ممکن نیست، و قطعاً دانش و فناوری هستهای را نمیتوان از بین برد.
ب) ایران در حال بازسازی موشکها، سامانههای پدافند هوایی و بخشی از توانمندیهای هستهای خود است. این امر نیز نباید باعث شگفتی کسی شود.
ج) در غیاب یک توافق میان ایالات متحده و ایران دربارهٔ مسئلهٔ هستهای، وضعیت موجودی که پس از جنگ ایجاد شده است دوام چندانی نخواهد داشت. این وضعیت ناپایدار و خطرناک است؛ هم به دلیل خطر محاسبهٔ اشتباه میان ایران و اسرائیل، و هم به این علت که ممکن است ایران در مقطعی دست به اقداماتی خطرناک بزند که واکنش متقابل را ضروری کند.
این توافق لازم نیست یک قرارداد هستهای جدید چندصدصفحهای باشد، اما باید دستکم در بدترین حالت، وضعیت فعلی را منجمد کند (نه از سرگیری غنیسازی و نه حملهٔ جدید) و در بهترین حالت، نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی را بازگرداند و دربارهٔ مواد شکافتپذیری که در ایران باقی مانده، تصمیمگیری کند.
با این حال، برخلاف کارشناسانی که در مقالهٔ نیویورکتایمز بهدرستی دربارهٔ دشواری حفظ وضعیت موجود در طول زمان هشدار دادهاند، باید «منابع رسمی» را همانطور که معمولاً با اظهارات منابع رسمی برخورد میشود، در نظر گرفت: بهعنوان پیامهایی که برای طرف مقابل فرستاده میشوند.
در این زمینه، یادآوری چند نکته مفید است:
الف) ایران در حال حاضر گزینههای خوبی در اختیار ندارد. روند بازسازی آغاز شده، اما به زمان نیاز دارد. تهدیدهای ایران را نباید دستکم گرفت. ایران در حال حاضر نهتنها درگیر بازسازی توان نظامی، بلکه با چالشهای عمدهٔ دیگری روبهرو است. اکنون زمان مناسبی برای آغاز جنگی تازه نیست.
ب) اسرائیل نیز به این زودیها وارد درگیری دوباره نخواهد شد. نه فقط به این دلیل که باید درسهایی بگیرد، توانمندیهایش را بازسازی کند و برای کارزاری تازه آماده شود ــ کارزاری که احتمالاً شبیه جنگ پیشین نخواهد بود ــ بلکه به این دلیل که بهخوبی روشن است دستاوردهای نظامیای که در کارزار بعدی (در صورت وقوع در آیندهٔ نزدیک) میتوان ارائه کرد، بهویژه در رابطه با برنامهٔ هستهای و موشکی ایران، در مقایسه با جنگ 12روزه بسیار محدود خواهد بود.
علاوه بر این، حتی اگر ایران تصمیمهای خطرناکی بگیرد ــ برای مثال از سرگیری غنیسازی اورانیوم ــ معضل اسرائیل ساده نخواهد بود و ناچار است طیفی از عوامل را در نظر بگیرد: تواناییهای عملیاتی، هزینهٔ آغاز مجدد درگیری، موضع دولت آمریکا و معنای تصمیم ایران برای مدت زمان دستیابی به سلاح هستهای.
جمعبندی:
واقعیتی پیچیده و ناپایدار در پیش است. هیچیک از بازیگران نه ایران، نه اسرائیل و نه ایالات متحده راهحلهای ایدئالی برای این وضعیت در اختیار ندارند، و همهٔ گزینهها یا مشکلزا هستند، یا خطرناک، یا زیانبار. در حال حاضر، ما در مرحلهای هستیم که میتوان آن را «مدیریت درگیری» نامید؛ و همانطور که از سایر صحنهها آموختهایم، «مدیریت درگیری» میتواند دوام داشته باشد تا زمانی که دیگر دوام نیاورد.
بازار ![]()