بزرگنمايي:
پیام خوزستان -
آزادی خرمشهر، یکی از مهمترین وقایع تاریخ معاصر کشورمان است؛ روزی که خونین شهر بار دیگر به
خرمشهر تبدیل شد، نتیجه هزاران هزار خونی بود که مردم همین سرزمین با جان و دل تقدیم خاک پاک وطنشان کردند. روزهایی که حالا فقط عکسها و فیلمهای به جامانده، روایتگر آنها شدهاند.
به گزارش ایسنا، سوم خردادماه با آزادسازی
خرمشهر پیوند خورده است؛ پیروزی شیرینی که همواره با یاد نام شهیدان همراه است و سالهاست که با مرور عکسهای به جامانده باز هم تداعی میشود.
این روزها نیز که کرونا امانمان را بریده، نمایشگاهی مجازی به بهانه آزادسازی شهر خون و قیام برگزار شده است.
در این نمایشگاه نگاه متفاوت چند عکاس از دوران جنگ و بهویژه روز آزادسازی
خرمشهر به نمایش گذاشته شده است. محسن راستانی، جاسم غضبانپور، امیرعلی جوادیان، سعید صادقی، مهرزاد ارشدی، بهرام محمدیفر و علی فریدونی هنرمندانی هستند که زاویه نگاهشان از آن روزها در نمایشگاه «خاک پاک» دیده میشود.
جاسم غضبانپور: به دنبال خانه در میان ویرانهها جاسم غضبانپور، متولد سال 1342 است که از سال 55 کار خود را با عکاسی مستند اجتماعی آغاز کرد و بعدها به صورت جدیتر از وقایع انقلاب عکس گرفت و با شروع حمله عراق به ایران وارد عرصه عکاسی از جنگ شد. عکاسی از
خرمشهر بعد از آزادسازی و موشکباران تهران در سال 67 از جمله مهمترین فعالیتهای او در آن سالها محسوب میشود.
غضبانپور در توصیف آن روزها میگوید: «خاطرات شیرین آزادسازی
خرمشهر در مرحله سوم عملیات بیتالمقدس، ورود به شهر، رفتن و پیدا کردن خانهمان در میان ویرانیهای شهر و جمع کردن نگاتیوهایی بود که قبل از آغاز جنگ و در دوران انقلاب عکاسی کرده بودم. ابتدا میخواستم نگاتیوهای شهرم
خرمشهر را قبل از جنگ پیدا کنم.»
مهرزاد ارشدی: لحظههایی که از دست میدادیم مهرزاد ارشدی، متولد سال 1342 است که سابقه عکاسی از جنگ را در کارنامه حرفهای خود دارد. عکاسی که میگوید با وجود شرایط سخت حضور در شرایط جنگی، به دلیل نبود نگاتیو باید با دقت هرچه تمام عکاسی میکردند.
ارشدی آن روزهای را اینگونه روایت میکند: «بحث علاقه به دوربین نبود. هدف از دست ندادن لحظهها بود. همه چیز یک آن اتفاق میافتاد. شکار لحظهها بود. آن موقع فیلم عکاسی کم بود. از 36 تا نگاتیو حداقل 30 تا از آنها را باید عکس خوب میگرفتیم. با دقت زیاد عکس میانداختیم و به خاطر این وسواس بعضی لحظهها را از دست میدادیم. »
محسن راستانی: آدمهایی که در عکسها زندگی را ادامه میدهند محسن راستانی، عکاس متولد سال 1337 است که همانند برخی دیگر از عکاسها اهل
خرمشهر بود و با دوربینی که به دست داشت ویرانههای شهرش را روایت میکرد.
راستانی میگوید: واقعیت این است که عکاسی ما در آغاز جنگ، عکاسی آماتور بود. ما عکاسهای حرفهای نبودیم. این در واقع یک تکلیف ذوقی بود احساس میکنیم که مسئولیتی در برابر جنگ داریم. هر پرتره سند بزرگی است که وقتی آدمها به آن نگاه میکنند حضور او را تکرار میکند. آن آدم در عکس، زندگی را ادامه میدهد.
سعید صادقی: احساس پرواز داشتم سعید صادقی، متولد سال 1332 است که در سال 1385 نشان شجاعت و در سال 1386 «نشان درجه یک هنری» را از آن خود کرد. او از سال 59 به جبهه رفت و میتوان گفت، یکی از پرحضورترین عکاسانی است که توانسته تصاویری بهیادماندنی از رزمندگان را به ثبت برساند.
صادقی درباره عکاسی از آن روزها یادآور میشود: با درد و رنجهای جنگ، آرام آرام درون خودم را در قالب فریمها پیدا میکردم. آنقدر حس عاشقانه میدیدم که احساس پرواز داشتم. مدام فقط شاتر میزدم بدون اینکه بخواهم برای یک تصویر ناب ترکیببندی کنم. حتی به ویزور دوربین نیز نگاه نمیکردم و فقط شاتر میزدم.
امیرعلی جوادیان: گاهی عکسها قادر به بیان حس و حال نیستند جوادیان، متولد سال 1336 است و کار عکاسی را از سال 1358 آغاز کرد و در سال 1360 به عنوان عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران به جبهههای جنگ رفت و از همان زمان، جنگ موضوع اصلی عکسهایش شد.
او یادآور میشود: خیلی مواقع عکسها جلوتر از کلام حرف میزنند. اما در برخی مواقع هم قادر به بیان آن حس و حال نیستند. مثلاً رشادتها، صمیمیتها و قداستهایی که در دوران دفاع مقدس بود یا نیایشهایی که در دل رزمندگان بود را چگونه میتوانستیم عکاسی کنیم؟
بهرام محمدیفرد: از پشت جبههها عکس نگرفتیم محمدیفرد، متولد 1337 در تهران است که شروع عکاسیاش به سال 1356 بازمیگردد و پس از انقلاب به عنوان عکاس، کارش را در روزنامه جمهوری اسلامی آغاز کرد. او در روزهای جنگ بارها به مناطق عملیاتی سفر کرد و به عنوان عکاس در بسیاری از عملیاتها حضور داشت.
محمدیفرد در روایت روزهای جنگ میگوید: «تصور ما این بود که باید به جبههها و خط مقدم برویم و عکاسی کنیم. در حالی که از پشت جبههها و اتفاقاتی که در دل شهرهایی مثل
خرمشهر و
آبادان میافتد، عکس نگرفتیم. سالهای اخیر به
خرمشهر سفر کردم، اما همه چیز برایم غریبه بود. از پل
خرمشهر عکس گرفته بودم، اما این بار که دیدم خیلی به نظرم متفاوت بود.»
انتهای پیام