پیام خوزستان - ایسنا / محمد رضا دلپاک طراح صدای فیلم «طعم گیلاس» از همایون ارشادی نوشت.
محمدرضا دلپاک، طراح صدای «طعم گیلاس»، در پی درگذشت همایون ارشادی (بازیگر طعم گیلاس) در نوشتاری که اختصاصا در اختیار ایسنا قرار داده، آورده است:
«وقتی خبر درگذشت همایون ارشادی عزیز را شنیدم، بینهایت متاثر شدم و بیاختیار به روزهای مونتاژ و صداگذاری «طعم گیلاس» بازگشتم.
افتخار میکنم که در آن فیلم جهانی، بهعنوان همکار و همراهِ زندهیاد عباس کیارستمی حضور داشتم.
همدلی و همراهی من با آقای کیارستمی در «طعم گیلاس» حدود شش ماه طول کشید و در تمام آن مدت، شاهد بودم که آقای ارشادی نقش آقای بدیعی را زندگی میکرد، نه صرفاً بازی.
خاطرم هست هنگام بازبینی راشها در زمان مونتاژ، آقای ارشادی کوچکترین تفاوتی میان لحظهی فیلمبرداری و زمان توقف پلان در پشت صحنه نداشت. آقای کیارستمی همیشه میگفتند:
«آقای ارشادی جلوی دوربین و پشت دوربینش یکی است. وقتی من کات میدادم، پشت صحنه هم همان آدم بود که جلوی دوربین بود و هیچ تفاوتی در او حس نمیکردم.»
واقعاً همینطور بود. آقای ارشادی بیرون و درونش یکی بود؛ انسانی باوقار، محترم، آرام و یکرنگ.
جالب است بدانید در طول فیلمبرداری سکانسهای داخل اتومبیل «طعم گیلاس»، او هیچگاه مستقیم رو به بازیگران مقابلش دیالوگ نگفته بود. برای مثال، در صحنههای گفتوگوی پیرمرد با لهجهی شیرین آذری و آقای بدیعی، هنگام ضبط، پیرمرد در کنار آقای ارشادی حضور نداشت؛ همانطور که آن پیرمرد هم در هنگام فیلمبرداری تنها با آقای کیارستمی، که پشت فرمان نشسته بود، دیالوگ میگفت.
در مرحلهی صداگذاری، آقای کیارستمی دیالوگهای تازهای برای فیلم نوشت. معمولاً فیلمنامهای را که مینوشت، نمیساخت و همیشه میگفت: «فیلمهایی را دوست دارم که فیلمنامه را در حین کار تکمیل کنم.»
«طعم گیلاس» از این نمونه فیلمها بود.
حتی آقای کیارستمی اسم این فیلم را در آخرین لحظه ها انتخاب کردند. اسم فیلم در دوران فیلمبرداری و تدوین و صداگذاری «سفر به صبح» بود و پس از میکس «طعم گیلاس» را برای نام فیلم برگزیدند.
از این رو، آقای ارشادی برای ضبط صدای خود، صداهای خارج از قاب و حتی دیالوگهایی که روی صورتش اضافه میشد، به استودیو میآمد. برایم فراموشنشدنی است که وقتی میخواستیم صدایش را ضبط کنیم، تن صدا، حال و انرژی او هیچ تغییری نسبت به روزهای فیلمبرداری نکرده بود و نیازی به تمرین برای رسیدن به صدای فیلمبرداری نداشت.
آقای ارشادی صدای ویژهای هم داشت؛ مانند خسرو شکیبایی ، صدایی که نشانۀ اثر روحشان بود، آوایی که گویی ردّ انگشتان روحش را بر هوا مینشاند. صدای ارشادی امضای روحش بود. صدایش فرکانسی داشت که بافت روانی کاراکتر را از درون میساخت. دامنه دینامیکی گستردهای نداشت و همین مونوتونی کنترلشده، سکونی ایجاد میکرد که برای انتقال لایههای ذهنی یک شخصیت ایدهآل بود.
این صدا خودش مانند یک اتمسفر عمل میکرد؛ نه فقط حامل دیالوگ، بلکه بخشی از احساس صحنه. در سکوتها معنا تولید میکرد و در کمترین تغییر لحن، بیشترین بار عاطفی را جابهجا میکرد. صدای او نوعی «هوای درونی» داشت که روی تصویر مینشست و حالوهوا میساخت.
از همکاری با او، به ویژه در کنار آقای کیارستمی، خاطرات زیبایی دارم. بعد از «طعم گیلاس» نیز در فیلمهای دیگری با او کار کردم؛ از جمله فیلمهای آقای مهرجویی
«نارنجیپوش»، «چه خوبه که برگشتی» و همینطور «مجبوریم». اما هر بار که صدای او را صداگذاری میکردم، یاد «طعم گیلاس» و آن روزها زنده میشد و اینکه همایون عزیز در بیرون و درون خود یکی بود.
همایون ارشادی هنرمندی بینالمللی بود که در ایران زندگی میکرد و با وجود دانش و معلومات فراوان، هرگز اهل ادعا و خودنمایی نبود. هیچوقت برایش بزرگداشتی برگزار نشد، اما در چند فیلم مهم تاریخ سینمای ایران نقشهایی ماندگار برجای گذاشت.
همایون ارشادی از آن دست هنرمندانی بود که در سکوت هم حضورش حس میشد.
روحش شاد و یادش گرامی.»