دیپلماسی هستهای ایران و ناکامی استراتژیک آمریکا؛ از ژنو تا مسقط
سیاسی
بزرگنمايي:
پیام خوزستان - به گزارش پرونده هستهای ایران طی بیش از دو دهه، به کانونی برای سنجش کارآمدی دیپلماسی، مقاومت ملی و توازن قدرتهای جهانی بدل شده است. این پرونده نهتنها آینده ایران، بلکه اعتبار نهادهای بینالمللی، میزان اثرگذاری قدرتهای بزرگ، سرنوشت رژیمهای تحریمی و حتی ماهیت نظم نوین جهانی را به چالش کشیده است.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
آمریکا، به عنوان پرچمدار فشار و تحریم، با اتکا به ظرفیتهای اقتصادی، سیاسی، نظامی و رسانهای خود، پروژهای را آغاز کرد که هدف نهاییاش نابودی کامل صنعت هستهای ایران و مهار قدرت منطقهای تهران بود. اما مرور روند مذاکرات از ژنو تا مسقط نشان میدهد که این راهبرد، علیرغم صرف هزینههای هنگفت و بسیج همه ابزارهای قدرت سخت و نرم، به ناکامی استراتژیک انجامیده و ایران را به بازیگری با تجربهتر، مقاومتر و تأثیرگذارتر در عرصه بینالملل بدل ساخته است.
ژنو: آغاز دیپلماسی هستهای و شکلگیری معادله جدید قدرت
نخستین دور مذاکرات جدی هستهای میان ایران و گروه 1+5 در ژنو، نقطه عطفی در تاریخ دیپلماسی معاصر خاورمیانه بود. ژنو، صحنهای بود که در آن ایران با پافشاری بر حق مسلم خود در چارچوب معاهده NPT و اتکا به حمایت افکار عمومی داخلی، در برابر فشارهای بیسابقه غرب ایستادگی کرد. آمریکا و متحدانش، با تکیه بر سیاست فشار حداکثری و تهدید به انزوای بینالمللی، تصور میکردند میتوانند ایران را وادار به عقبنشینی کنند. اما ایران، با بهرهگیری از دیپلماسی فعال و مقاومت هوشمندانه، موفق شد معادله قدرت را بهگونهای تغییر دهد که آمریکا و متحدانش ناگزیر به پذیرش حقوق هستهای ایران شدند.
این روند، نهتنها توازن قوا را در مذاکرات تغییر داد، بلکه الگویی نوین برای کشورهای مستقل و در حال توسعه در مواجهه با فشار قدرتهای بزرگ ارائه کرد. ژنو، نقطه آغاز راهی بود که در آن ایران با ترکیب مقاومت و مذاکره، توانست بازی را به سود خود تغییر دهد و غرب را به پذیرش حق غنیسازی ایران وادار کند.
برجام: توافقی تاریخی، اما شکننده و پرچالش
توافق هستهای (برجام) در سال 2015، نتیجه سالها مذاکره فشرده میان ایران و قدرتهای جهانی بود؛ توافقی که قرار بود نقطه پایانی بر بحران هستهای ایران باشد و راه را برای همکاریهای گستردهتر اقتصادی و سیاسی هموار کند. اما این توافق، از همان ابتدا با تردیدها و مخالفتهای جدی در آمریکا، اسرائیل و برخی کشورهای عربی روبهرو شد.
خروج یکجانبه آمریکا از برجام در سال 2018 توسط دولت ترامپ، نهتنها اعتبار دیپلماسی چندجانبه را زیر سؤال برد، بلکه بار دیگر فضای بیاعتمادی و تنش را بر مناسبات ایران و غرب حاکم کرد. آمریکا با بازگرداندن شدیدترین تحریمهای اقتصادی، تلاش کرد ایران را به زانو درآورد، اما ایران با اتخاذ راهبرد «مقاومت فعال» و بهرهگیری از حمایت مردمی و ظرفیتهای داخلی، نهتنها از برنامه هستهای خود عقبنشینی نکرد، بلکه سطح غنیسازی و توان فنی خود را افزایش داد و عملاً واشنگتن را در تحقق اهدافش ناکام گذاشت.
مسقط: بازگشت به دیپلماسی زیر سایه فشار و واقعیتهای نوین
دور جدید مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در مسقط، پایتخت عمان، نقطه عطفی دیگر در تاریخ دیپلماسی هستهای بود. این مذاکرات، پس از ماهها تنش و بنبست سیاسی، نشانهای از پذیرش واقعیتهای جدید از سوی آمریکا بود؛ واقعیتهایی مانند پیشرفت چشمگیر برنامه هستهای ایران، کاهش اثرگذاری تحریمها به واسطه همکاری با شرکای شرقی و تقویت جایگاه منطقهای تهران.
در مسقط، تیمهای فنی و کارشناسی دو کشور برای نخستین بار بهطور جدی وارد جزئیات شدند؛ از سطح و میزان غنیسازی و سرنوشت ذخایر اورانیوم با غنای بالا، تا نظارتهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی و چگونگی کاهش یا رفع تحریمها.
این مذاکرات، با وجود عدم دستیابی به توافق نهایی، نشان داد که سیاست فشار حداکثری آمریکا به بنبست رسیده و واشنگتن ناگزیر به پذیرش نقش و جایگاه ایران در معادلات منطقهای و جهانی شده است.
ابعاد حقوقی و بینالمللی: ایران در برابر یکجانبهگرایی و چالش مشروعیت
یکی از مهمترین ابعاد پرونده هستهای ایران، جنبه حقوقی و تعهدات بینالمللی است. ایران همواره بر پایبندی به معاهده NPT و همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی تأکید داشته و بارها خواستار حلوفصل مسالمتآمیز اختلافات از طریق دیپلماسی و احترام به حقوق بینالمللی شده است.
در مقابل، آمریکا با اتخاذ سیاستهای یکجانبه و تحمیل تحریمهای فراسرزمینی، نهتنها اعتبار نهادهای بینالمللی را تضعیف کرد، بلکه زمینهساز شکاف عمیق میان متحدان غربی خود نیز شد. اتحادیه اروپا، روسیه و چین، هر یک با رویکردی متفاوت، تلاش کردند توازن را حفظ کنند و مانع از فروپاشی کامل برجام شوند؛ تلاشی که اگرچه موفقیت کامل نداشت، اما نشان داد که دوران هژمونی بیچونوچرای آمریکا به پایان رسیده است.
پیامدهای ژئوپلیتیک: تغییر موازنه قدرت در منطقه و جهان
پیشرفتهای هستهای ایران و ناکامی آمریکا در مهار آن، پیامدهای ژئوپلیتیک گستردهای داشته است. کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، بهویژه عربستان سعودی و امارات، با نگرانی به تحولات نگاه میکنند و همزمان تلاش دارند با ایران وارد گفتوگو و تعامل شوند.
رژیم صهیونیستی نیز، که همواره برنامه هستهای ایران را تهدیدی جدی تلقی میکند، از ناکامی راهبردی آمریکا در این پرونده ابراز نگرانی میکند و به دنبال جلب حمایت بیشتر غرب برای اعمال فشارهای جدید است.
در سطح بینالمللی، چین و روسیه با حمایت از حقوق هستهای ایران و مخالفت با سیاستهای یکجانبهگرایانه آمریکا، به تقویت جایگاه ایران در معادلات جهانی کمک کردهاند. این تحولات، به ایران امکان داده است تا با توسعه همکاریهای راهبردی با شرق، هزینههای فشار غرب را کاهش دهد و فضای مانور خود را در عرصه بینالمللی افزایش دهد.
نبرد روایتها: رسانهها، افکار عمومی و جنگ نرم
پرونده هستهای ایران همواره در کانون توجه رسانههای جهانی بوده است. رسانههای غربی، پیشرفتهای هستهای ایران را تهدیدی برای امنیت منطقه و جهان جلوه میدهند و سیاستهای فشار و تحریم را توجیه میکنند. در مقابل، رسانههای مستقل و حتی برخی تحلیلگران آمریکایی اذعان دارند که سیاست فشار و تحریم، نهتنها به هدف خود نرسیده، بلکه به افزایش توانمندیهای فنی و دیپلماتیک ایران انجامیده است.
افکار عمومی در ایران نیز، با وجود فشارهای اقتصادی، از برنامه هستهای به عنوان نماد استقلال، پیشرفت ملی و مقاومت در برابر سلطه خارجی حمایت میکند. این حمایت مردمی، یکی از عوامل کلیدی پایداری ایران در برابر فشارهای خارجی بوده و به دولتها امکان داده است تا با اقتدار بیشتری در مذاکرات ظاهر شوند.
دیپلماسی چندلایه و مقاومت هوشمندانه؛ الگویی برای جهان
تجربه دو دهه منازعه هستهای نشان داد که ایران با بهرهگیری از دیپلماسی چندلایه، مقاومت هوشمندانه و تنوعبخشی به شرکای بینالمللی، توانسته هزینههای فشار و تهدید را به حداقل برساند و حتی فرصتهای جدیدی برای توسعه فناوری، همکاریهای اقتصادی و ارتقای جایگاه منطقهای خود ایجاد کند.
تغییر موازنه قدرت جهانی، تضعیف هژمونی آمریکا و رشد قدرتهای نوظهور، فضای جدیدی برای بازیگری مستقل ایران فراهم آورده است؛ فضایی که اگر با هوشمندی و انسجام ملی همراه باشد، میتواند به تثبیت جایگاه ایران به عنوان یک قدرت منطقهای و حتی فرامنطقهای منجر شود.
ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فناورانه: تابآوری ملی و توسعه بومی
یکی از پیامدهای مهم فشارهای آمریکا، تقویت تابآوری اقتصادی و اجتماعی ایران بود. تحریمها، اگرچه مشکلات جدی برای معیشت مردم ایجاد کرد، اما در عین حال به تقویت اقتصاد مقاومتی، توسعه فناوریهای بومی و افزایش خوداتکایی در صنایع راهبردی منجر شد.
صنعت هستهای ایران، با تکیه بر دانشمندان داخلی و حمایت مردمی، به نمادی از پیشرفت ملی و غرور ایرانی بدل شد. این دستاوردها، نشان داد که حتی در سختترین شرایط تحریم، میتوان با اتکا به ظرفیتهای داخلی، مسیر توسعه و پیشرفت را ادامه داد.
نقش عمان و میانجیگری منطقهای: دیپلماسی پنهان و اعتمادسازی
نقش عمان به عنوان میانجی بیطرف و قابل اعتماد، در روند مذاکرات هستهای ایران و آمریکا بسیار کلیدی بود. مسقط، با بهرهگیری از روابط حسنه با هر دو طرف و اعتبار منطقهای خود، بستری برای گفتوگوهای پنهان و کاهش تنش فراهم کرد.
این تجربه، اهمیت دیپلماسی منطقهای و نقش بازیگران کوچک اما هوشمند را در حل بحرانهای بینالمللی برجسته ساخت و نشان داد که حتی در عصر قدرتهای بزرگ، دیپلماسی نرم و اعتمادسازی میتواند مسیرهای تازهای برای حل منازعات بگشاید.
آینده پرونده هستهای؛ فرصتها و تهدیدهای پیشرو
با وجود همه دستاوردها، پرونده هستهای ایران همچنان با چالشهای جدی روبهروست. فشارهای اقتصادی، تهدیدهای امنیتی، جنگ روایتها و بیاعتمادی متقابل، همچنان ادامه دارد. اما تجربه دو دهه گذشته نشان داده که ایران با اتکا به دیپلماسی فعال، مقاومت ملی و بهرهگیری از فرصتهای بینالمللی، توانسته نه تنها برنامه هستهای خود را حفظ کند، بلکه به الگویی برای مدیریت بحران و چانهزنی در نظام بینالملل تبدیل شود.
آینده این پرونده، بیش از آنکه در گرو فشار و تهدید باشد، به توان دیپلماسی، انسجام ملی و هوشمندی راهبردی وابسته است؛ مؤلفههایی که تاکنون ایران را در برابر بزرگترین چالشهای بینالمللی، به بازیگری تعیینکننده و شکستناپذیر بدل کرده است.
جمعبندی: شکست پروژه آمریکا و پیامدهای جهانی
امروز، پس از سالها مذاکره و تقابل، روشن است که پروژه نابودی صنعت هستهای ایران از سوی آمریکا با شکست مواجه شده است. ایران با اتکا به دیپلماسی فعال، مقاومت ملی و بهرهگیری از فرصتهای بینالمللی، نه تنها توانسته برنامه هستهای خود را حفظ و حتی توسعه دهد، بلکه به الگویی برای مدیریت بحران و چانهزنی در نظام بینالملل تبدیل شده است.
مسقط، به عنوان جدیدترین ایستگاه دیپلماسی هستهای، نماد این واقعیت است که سیاست فشار و تهدید، دیگر کارایی گذشته را ندارد و آمریکا ناگزیر است با واقعیتهای جدید منطقهای و بینالمللی کنار بیاید.
تجربه ایران، درس مهمی برای سایر کشورهاست: در عصر جدید، مقاومت هوشمندانه و دیپلماسی فعال، میتواند حتی در برابر بزرگترین قدرتهای جهان، مسیر استقلال و پیشرفت را هموار سازد.
گزارش خطا 0 پسندیدم لینک کوتاه کپی لینک تحلیل روز دکتر محمد مهدی بهداروند دیپلماسی هستهای برجام اخبار ویژه

همدردی جهانی همه همدردی کردند جز این 4 دولت خبیث!

واکنش به یک ادعای مهمل اصلاحاتی؛ نگیم با سرپرست اداره میشه بگیم تقصیر دولت رئیسیه!

نماهنگ دیدنی فاطمه ایران + دانلود

همراه با مردم، در حمایت از غزه ایستادهایم +فیلم

اسرائیل خبرنگاران غزه را زنده سوزاند + (فیلم+16)



شبکه های اجتماعی یک تجربۀ خاصّ از حرم حضرت معصومه(س) image/svg+xml داغ تو دارد این دلم |واکنش هنرمندان به فاجعه بندر شهید رجایی ادامه دارد image/svg+xml ارتشهای بیرمق برخی کشورهای منطقه image/svg+xml محمد رستم پور: جامعه را شرطی نکنید image/svg+xml دو نشانه از درگیریهای زمینی قریبالوقوع به رهبری آمریکا در یمن


لینک کوتاه:
https://www.payamekhuzestan.ir/Fa/News/1094666/