پیام
خوزستان - در این روزهای تلخ، سینما همچنان میتواند گریزگاهی باشد برای مردم؛ و با واقعیات و فضاهای رهاییبخش، تسلیبخش و آرامشبخش خود حداقل یکی-دو ساعت آنها را از مشکلات پیرامون دور کند
فیلم هایی برای آرامش در این روزهای تلخ
سینما همیشه برای انسان دستاویزی بوده برای گریز، فرار از تلخیهای واقعیت و پناه بردن به دنیایی بهتر، آرامتر و رویاییتر.
نیکلاس باربر، منتقد سینمایی نامدار و شناخته شدهای که در گاردین، بیبیسی، نیویورکتایمز و سایت راتنتومیتوز مینویسد، بر این باور است که سینما همچنان میتواند گریزگاهی باشد برای مردم؛ و با واقعیات و فضاهای رهاییبخش، تسلیبخش و آرامشبخش خود حداقل یکی-دو ساعت آنها را از مشکلات پیرامون دور کند. فهرستی که در چند بخش مختلف تنظیم شده و با این جمله آغاز میشود: پاپکورن و تنقلات و بستنی البته اختیاری است، ولی به شدت توصیه میشود .
فیلم هایی برای آرامش و سبکباری
آدمی در دوران دشواری با تماشای کسانی که مشکل و دشواری ندارند، روحیه میگیرد. در این زمینه میتوان قهرمان خوشبخت فیلم «برای رضای خدا» (1926) با بازیهارولد لوید را مثال زد، که برخلاف دیگر کاراکترهای سینمای صامت با جنایت و دشواری مواجه نیست، بلکه مثل تقریبا تمام کارنامههارولد لوید شخصیتی مثبت، ساده، شاد و سبکبار است که با دست باز مشکلات خودش یا دیگران را حل میکند.
فیلم سینمایی بانو ایو The Lady Eve
فیلم «بانو ایو» (1941) با بازی هنری فوندا مثال دیگری از این نوع فیلمهاست، درباره وارث ثروتمند یک کارخانه که تنها مشکلش سروکله زدن با زنی است با بازی باربارا استانویک که میخواهد ثروت او را تصاحب کند. در این بخش میتوان -و باید- به فرد آستر و جینجر راجرز نیز اشاره کرد. دو شمایل برجسته شخصیتهای بیخیال که در دوران رکود اقتصادی مخاطبان را با کاراکترهای سبکبارشان در فیلمهای کلاه سیلندر (1935) و بیخیال (1938) سرگرم کردند.
فیلمهایی برای سرخوشی
البته پزشکان نتوانستهاند ثابت کنند که با آهنگهای فیلم «آواز در باران» (1952) میشود شاد شد. اما تجربه ثابت کرده که این فیلم میتواند چند هفته تماشاگرش را به شادی و آواز خواندن وا دارد.
فیلم «آواز در باران» Singin’ in the Rain
«آواز در باران» با حضور جین کلی، دوبی رینولدز و دونالد اوکانر نهتنها تاکنون شناختهشدهترین و محبوبترین فیلم موزیکالهالیوود بوده، بلکه بهعنوان یک فیلم کمدی نیز یکی از آثار سرزنده دوران گذار از سینمای صامت به ناطق است. مثل «رژه عید پاک» (1948)، «واگن موسیقی» (1953)، «برادران بلوز» (1953) و «فروشگاه وحشت» (١٩٨٦).
فیلمهایی درباره عشق
«حرفهای بالشتی»(1959) ، درباره عشق است، در عین حفظ کردن سبک زندگی طرفین داستان، یکی منطقی و کاری و دیگری خوشگذران و بیخیال.
فیلم چهار عروسی و یک تشییع جنازه
علاوه بر این کمدی رمانتیک الگو شده و امتحان پسداده؛ میتوان فیلم «چهار عروسی و یک تشییع جنازه» (1994) با بازی هیو گرانت و اندی مکداول، یا فیلم «وقتی هری سالی را ملاقات کرد» (1998) با بازی بیلی کریستال و مگ رایان را نیز در این بخش مثال زد.
فیلمهایی درباره عطوفت و مهر
گاهی آدم بزرگها مانند کودکان احساس میکنند نیاز به حمایت و عطوفت کسی بزرگتر از خودشان دارند. در این مواقع تماشای فیلم کارتونی «کتاب جنگل» (1976) و تماشای رابطه حمایتآمیز بالو خرسه و باگیره پلنگه که وفادارانه و بیتوقع زندگیشان را بهخاطر موگلی به خطر میاندازند، میتواند حالتان را خوش کند و احساس خوشایندی به وجود آورد.
«مری پاپینز» (1964)، «گاوصندوق» (2012) و «بودن و داشتن» (2002) مثالهای درخشان دیگری در این بخش هستند.
فیلمهایی درباره نجات دهندههای جهان
خیلیها فیلمهای جیمز باند را آرامشبخش میدانند، چرا که این فیلمها برای این گروه (که اغلب سن و سالی از آنها گذشته) حسوحال آرامش کریسمس را تداعی میکند. اما برای عده پرشمارتری نه یادآوری آرامش کریسمس، بلکه تماشای یک قهرمان قدرتمند که افراد شرور را شکست میدهد، آرامشبخش است. در این زمینه میتوان به فیلم «جاسوسی که دوستم داشت» (1977) اشاره کرد. یکی از تحسین شدهترین فیلمهای جیمز باند، که بین قهرمانی و هجو قهرمانی در حرکت است و احساسی خوشایند در مخاطب ایجاد میکند.
فیلم جان سخت
برای کسانی که طرفدار جیمز باند نیستند، اما میتوان فیلم «جانسخت» (1988) را پیشنهاد کرد یا «ایندیانا جونز و مهاجمان صندوقچه گمشده» (1981) را.
کمدیهای واقعا خندهآور
برخی در تماشای کمدیها دنبال سیاهیها، بیعدالتیها و ضعفهای انسانی نیستند و فقط میخواهند بخندند و همه چیز را فراموش کنند. یعنی سینما را در حکم دارو میخواهند.
فیلم کمدی سوپ اردک
برای این افراد فیلم «سپینال تپ» (1984) را پیشنهاد میکنم. فیلمی از رابر راینر که شبهمستندی استادانه و بهشدت خندهدار درباره یک گروه هویمتال است. از دیگر فیلمهای خندهدار میتوان به «سوپ اردک» (1933)، «بازگشت پلنگ صورتی» (1975)، هواپیما! (1980) و بورات (2006) اشاره کرد. در این میان «پنگوئنهای ماداگاسکار» (2014) را هم فراموش نکنید.
فیلمهایی درباره احساس تعلق به جمع
در این زمینه میتوان به کمدی جذاب « نهار نیمه اوت » (2008) اشاره کرد. فیلمی از جیانی دیگرگوریو درباره مردی که در روزهای تعطیلات مجبور است از مادر پیرش نگهداری کند. فیلمی که میخواهد با یادآوری اهمیت مراقبت به اهمیت ارتباطات اجتماعی نیز تأکید کند.
فیلم چه زندگی شگفتانگیزی
«چه زندگی شگفتانگیزی» (1946)، آملی (2001) و «فولمانتی» (1977) دیگر فیلمهایی هستند که احساس تعلق خاطر به یک محله را ایجاد میکنند؛ و البته «پدینگتون2» (2017) که بعید است کسی آن را ببیند و احساس خوبی نداشته باشد.
فیلم های آرامش بخش
کمدیسال 2008 مایکل گوندری به نام «با دقت به عقب برگردان» که در یک ویدیوکلوب میگذرد و درباره دوستانی است که بعد از پاک کردن اتفاقی فیلمهای ویدیوکلوب، با بازسازی ناشیانه فیلمهایی، چون «شکارچیان روح، وقتی ما پادشاه بودیم » 2001: ادیسه فضایی و کرایه دادن آنها سعی میکنند اشتباهشان را جبران کنند؛ یک فیلم واقعا آرامشبخش است.
فیلم سینما پارادیزو
فیلمی درباره کار گروهی، آدمها و روابط محلههای قدیمی و البته سینما. جادویی که به شکل دیگری در «سینما پارادیزو» (1988) ساخته حیرتانگیز جوزپه تورناتوره میبینیم و نیز در «سفرهای سالیوان» (1941) به کارگردانی پرستون استرجس.
منبع: روزنامه شهروند
http://www.khozestan-online.ir/Fa/News/387356/بهترین-فیلم-هایی-که-با-دیدنشان-مشکلات-را-فراموش-خواهید-کرد---عکس