پیام
خوزستان -
این قصه کلی سریال «جزر و مد» است که به کارگردانی علی عبدالعلیزاده و تهیهکنندگی محسن توکلفرد این شبها روی آنتن شبکه دو سیما میرود. در این سریال طنز به موضوعات متعددی همچون اشتغال، ازدواج جوانان، محیط زیست، خانواده، مشاغل زودبازده، کارآفرینی و... پرداخته میشود. همانگونه که از خلاصه داستان مشخص است بحث مهاجرت معکوس از تهران به استان
خوزستان و بیان ظرفیتهای بومی این استان از اهداف سریال بوده است. با رضا فیاضی، بازیگر نقش «لطیف» درباره جزئیات بیشتر این سریال گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید:
نقش لطیف چه جذابیتهایی برای شما داشت که ایفای آن را پذیرفتید؟
من اهوازی هستم و با صداوسیمای اهواز هم همکاری داشتم. با آقای توکلفرد، تهیهکننده سریال هم قبلاً کار مشترک داشتم. پذیرفتن نقش یک جنوبی برای من جذابیت داشت و کم پیش آمده بود چنین نقشی را ایفا کنم. برای لهجه هم لهجه رایج جنوبیها را در نظر گرفتیم وگرنه اعراب اهوازی اینطور صحبت نمیکنند، بختیاریهای آن منطقه هم لهجه خودشان را دارند، اما لهجه شخصیت «لطیف» لهجه بیشتر جنوبیهاست.
لطیف سالها در تهران زندگی کرده و بعد به زادگاهش برمیگردد، شما هم سالها در تهران زندگی کردید، وقتی برای بازی در این سریال به اهواز رفتید چقدر با این نقش همذاتپنداری داشتید و سعی کردید در لهجه موفق ظاهر شوید؟
موقعیت لطیف از نظر لهجه جنوبی، شبیه موقعیت من است. یک اهوازی عرب که به تهران مهاجرت کرده، همسرش تهرانی است و فرزندانش در پایتخت به دنیا آمدند و بزرگ شدند. اینها لهجه ندارند و چندان آشنا به آداب و رسوم زادگاه پدریشان نیستند. البته من هم زمانی که در اهواز بودم، خیلی لهجه نداشتم اما سعی کردم در نقش لطیف به لهجه جنوبی نزدیک شوم. لطیف وقتی به زادگاهش برمیگردد سعی دارد خانوادهاش را با آداب و رسوم آن منطقه بیشتر آشنا کند.
محور اصلی سریال «جزر و مد» حول مهاجرت معکوس میچرخد، به نظر شما مهاجرت معکوس اتفاق خوبی است؟
من بسیاری را به مهاجرت معکوس تشویق میکنم. یکی مثل من که بازیگر است، ناچار به ماندن در تهران است وگرنه آرزویم برگشت به اهواز و زندگی در آنجاست. کسانی که از شهرستانهای دیگر به تهران میروند، تجربیات و دانشی را در پایتخت کسب میکنند و بهتر است بعدش به شهر و زادگاه خودشان برگردند و در آنجا خدمت کنند همچون نخبگانی که به خارج از کشور مهاجرت میکنند و چه خوب است اگر شرایط بازگشت آنها مهیا شود، آنقدر انگیزه داشته باشند که به وطنشان برگردند. درستش این است که وقتی به جاهای بزرگتر میروید و سازنده میشوید، این نگاه سازنده را به موطن خودتان بازگردانید. برای من که بازیگر هستم، شرایط فرق میکند و امکان کار در اهواز برایم بسیار کم است. جمعیت تهران هم آنقدر زیاد شده که جایی برای نفس کشیدن نمانده است. این ذهنیت وجود دارد که در تهران، پول ریخته برای همین بسیاری جذب پایتخت میشوند مثلاً یک روستایی حاضر است کار روی زمین را رها کند و به تهران مهاجرت کند.
چند سالی است که تلویزیون برای ساخت سریال به مراکز استانها اطمینان میکند و لوکیشینها و قصههایش را به شهرهای مختلف میبرد، این رویه تلویزیون را چطور میبینید؟
رویه خوبی است. بخشی از قصهها، مربوط به فرهنگ و آداب شهرهای مختلف است و ما اقوام زیادی داریم که میتوان به لهجه آنها پرداخت و آداب و سنتشان را ارج نهاد. بسیاری از قصههای خوب از دل فرهنگهای مختلف اقوام بیرون میآید حتی میتوان سریالهایی به زبان آذری، کردی یا عربی ساخت که با زیرنویس همراه باشد. توجه به قصه اقوام موجب شناخت مردم با قومیتهای مختلف کشور و فرهنگشان میشود.
ساخت فیلم و سریال خارج از تهران، چه فرصتها و تهدیدهایی را پیش روی گروههای سازنده قرار میدهد؟
البته قصه «جرز و مد» در بندر
ماهشهر میگذرد، اما بخش عمده فیلمبرداری در اهواز بود. در واقع باغ لطیف در اهواز است. ساخت فیلم و سریال خارج از تهران، مشکلات خاص خودش را دارد اما مزایای آن بر معایبش میچربد. بودجه تولید اثر در خارج از تهران بسیار کمتر از مرکز است که باید بیشتر شود تا از کیفیت کاسته نشود. متأسفانه این تصور وجود دارد که تولید فیلم و سریال خارج از تهران، ارزان تمام میشود در حالیکه اینطور نیست و هزینههای اسکان و پذیرایی هم به هزینه گروه سازنده اضافه میشود. من شاهد بودم که تهیهکننده «جزر و مد» به سختی و با بودجه کم این سریال را ساخت.
شما در این سریال، نقش پدر چهار فرزند از نسلهای مختلف با دغدغههای متفاوت از هم را دارید، از این تجربه برایمان بگویید.
ما باید بپذیریم که دوران تغییر کرده است. من در یکی از گفتوگوهای تلویزیون دیدم که میهمان حرف قشنگی زد، گفت نمیتوان لباس یک مرد 40ساله را تن کودکی دو ساله کرد. جهانِ من با نوهام بسیار متفاوت است بهویژه اینکه این نسل با جهان مجازی رشد کرده و در زمینه فناوری، پیشرفت چشمگیری در مقایسه با نسلهای پیش از خود دارد. نسل جدید، هوشمند و متفاوت است. بهنظرم باید حرف این بچهها را شنید نخست در خانوادهها و توسط والدین، سپس در ردههای بالاتر.
اینکه مسائل اجتماعی به زبان طنز بیان شود تا چه حد میتواند اثرگذار باشد؟
قضاوت درباره کیفیت و اثرگذاری سریال با مردم است ولی اگر «جزر و مد» توانسته باشد بار طنز داشته باشد خیلی خوب است. به نظرم اگر روی لحظاتی از سریال، تمرکز بیشتری میشد ممکن بود شیرینتر از کار درآید. اگر این سریال توانسته باشد با مردم ارتباط برقرار کند، به هدف خودش رسیده است. باید تولید در استانها از نظر بودجه و کیفیت ساخت، همتراز با تهران باشد و زمان پخش خوبی به این سریالها داده شود چون برای تولیدشان زحمت زیادی کشیده میشود.
خبرنگار: زهره کهندل
http://www.khozestan-online.ir/Fa/News/384633/روایت-قصه-اقوام-برای-معرفی-فرهنگها