پیام خوزستان
ارزیابی جنگ تحمیلی اسرائیل علیه ایران
سه شنبه 17 تير 1404 - 12:52:12
پیام خوزستان - در جنگ 12 روزه، پس از شدت گرفتن حملات ایران به رژیم صهیونیستی، انتقادها به نتانیاهو افزایش یافت، چراکه این رژیم دچار ضربات قابل‌توجهی در حوزه اقتصادی به‌خصوص انرژی شد. این در حالی بود که در ایران همبستگی ملی بی‌نظیری میان مردم شکل گرفت.

به گزارش شانا به نقل از ماهنامه ایران پترولیوم ، جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه ایران که با حملات گسترده آن به تأسیسات هسته‌ای، نظامی و زیرساختی ایران از 13 ژوئن 2025 آغاز و با پاسخ‌ قاطع ایران مواجه شد، یکی از پیچیده‌ترین بحران‌های ژئوپلیتیکی دهه‌های اخیر به‌شمار می‌آید. اگرچه آمریکا در ابتدا از ورود مستقیم نظامی به جنگ خودداری کرد، اما تردیدی وجود نداشت که مهم‌ترین حامی رژیم صهیونیستی در این بحران محسوب می‌شود. به همین دلیل هنگامی که احساس کرد ایران دست برتر را در میدان نبرد پیدا کرده، ایالات متحده نیز اقدام به بمباران تأسیسات هسته‌ای ایران کرد. بررسی اهداف و سناریوهای اسرائیل و ایالات متحده در جنگ با ایران از جنبه‌های مختلف حائز اهمیت است.
اهداف راهبردی اسرائیل و ایالات متحده از جنگ با ایران
ارزیابی روندها و مواضع رژیم صهیونیستی و ایالات متحده از جنگ با ایران بیانگر اهداف راهبردی طرفین در حمله به ایران است:
الف- اهداف رژیم صهیونیستی:
نابودی یا تضعیف برنامه هسته‌ای ایران به‌عنوان تهدید وجودی کاهش توان نظامی ایران، به‌ویژه موشک‌های بالستیک (برآورد حدود 3000 موشک) بی‌ثبات‌سازی یا تغییر نظام جمهوری اسلامی برای حذف تهدید بلندمدت تقویت بازدارندگی منطقه‌ای در برابر گروه‌های مقاومت وابسته به ایران حفظ حمایت نظامی و دیپلماتیک آمریکا ب- اهداف ایالات متحده:
جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای بدون درگیری نظامی فراگیر کاهش نفوذ منطقه‌ای ایران و گروه‌های نیابتی آن (جریان مقاومت) حفظ روابط با متحدان خلیج فارس و اسرائیل، بدون تحریک درگیری گسترده حفظ ثبات بازارهای نفت و زنجیره‌های تأمین جهانی، به‌ویژه تنگه هرمز اجتناب از «جنگ‌های بی‌پایان» در خاورمیانه، مطابق با وعده‌های دونالد ترامپ سناریوهای جنگ با ایران
با توجه به اهداف فوق می‌توان دست‌کم سه سناریوی مطلوب را برای اسرائیل و آمریکا در جنگ با ایران ترسیم کرد:
1 . سناریوی مطلوب حداکثری: سقوط جمهوری اسلامی
رژیم صهیونیستی در این سناریو انتظار داشت با حملات نظامی خود و احتمالاً ایالات متحده، همراه با ترور هدفمند رهبران سیاسی و فرماندهان نظامی، نظام جمهوری اسلامی را به‌شدت تضعیف ‌کند و با فشار اقتصادی ناشی از تحریم‌ها و ناآرامی‌های داخلی که به اعتراض‌های گسترده مردمی منجر می‌شود، ترکیب و در نهایت زمینه سقوط نظام سیاسی ایران را فراهم کند. از نظر صهیونیست‌ها، اعتراض‌های مشابه ناآرامی‌های 1401، اما با شدت بیشتر به‌دلیل خسارات نظامی و اقتصادی، جمهوری اسلامی را به آستانه فروپاشی می‌رساند. این در حالی است که یک دولت جدید با رویکرد غیرخصمانه با رژیم صهیونیستی و آمریکا می‌توانست قدرت را به‌دست ‌گیرد یا دست‌کم خلأ قدرت به بی‌ثباتی طولانی‌مدت منجر می‌شد که نفوذ ایران را در منطقه کاهش می‌داد.
2. سناریوی مطلوب متوسط: ضربات جبران‌ناپذیر به زیرساخت‌های حیاتی ایران
رژیم صهیونیستی در این سناریو انتظار داشت با حمایت لجستیکی یا تسلیحاتی ایالات متحده، حملات گسترده‌ای به زیرساخت‌های حیاتی ایران، ازجمله تأسیسات هسته‌ای (نطنز، فردو)، پایگاه‌های موشکی، پالایشگاه‌های نفت، میدان گازی پارس جنوبی و شبکه برق انجام ‌دهد. این رژیم امیدوار بود حملات نظامی، همراه با ترور فرماندهان نظامی و تحریم‌های شدید، اقتصاد و توان نظامی ایران را به‌شدت تضعیف ‌کند. به نحوی که ایران در دوران پساجنگ مجبور به تمرکز بر بازسازی داخلی ‌شود و برای سال‌ها فاقد توان نظامی یا اقتصادی برای مقابله با رژیم صهیونیستی و آمریکا باشد. در این سناریو برنامه هسته‌ای ایران به عقب رانده می‌شد و نفوذ منطقه‌ای آن کاهش می‌یافت، اما نظام جمهوری اسلامی به‌عنوان یک دولت ورشکسته و ناکارآمد باقی می‌ماند. با این حال دستیابی به این سناریو نیز به‌دلیل حملات دقیق ایران محقق نشد، زیرا متوجه شد که اگر به زیرساخت‌های اقتصادی ایران حمله کند، با حملات متقابل و شدیدتر مواجه خواهد شد و خود آسیب‌پذیرتر خواهد بود.
3. سناریوی مطلوب حداقلی: آتش‌بس دیپلماتیک با حفظ دستاوردهای نظامی
در این سناریو انتظار می‌رفت رژیم صهیونیستی پس از وارد کردن خسارات قابل‌توجه به تأسیسات هسته‌ای، پایگاه‌های موشکی و رهبران نظامی ایران، تحت فشار دیپلماتیک سایرین و البته با توجه به ضرباتی که از ایران دریافت کرده، حملات خود را متوقف ‌کند. رژیم صهیونیستی و آمریکا امید دارند در این سناریو، ایران به مذاکرات هسته‌ای بازگردد، اما با برنامه هسته‌ای و توان نظامی تضعیف‌شده. این آتش‌بس به او اجازه می‌دهد دستاوردهای نظامی خود (مانند عقب راندن برنامه هسته‌ای ایران برای چند سال) را حفظ کند، بدون درگیر شدن در جنگ منطقه‌ای، همچنین ایالات متحده از طریق میانجی‌گری قطر توانست آتش‌بس را تسهیل ‌کند تا حمایت بین‌المللی از رژیم صهیونیستی حفظ ‌شود.
چشم‌انداز
ارزیابی سناریوهای مطلوب رژیم صهیونیستی و ایالات متحده در برابر ایران نشان می‌دهد دست‌کم دو سناریوی اول به‌دلیل محدودیت‌های نظامی، پیچیدگی‌های دیپلماتیک و پیامدهای غیرقابل‌پیش‌بینی با چالش‌های اساسی مواجه بودند. پیروزی قاطع این رژیم به‌دلیل ناتوانی در نابودی کامل برنامه هسته‌ای ایران و توانایی‌های قابل‌ملاحظه ایران، غیرواقعی بود. زدن ضربات جبران‌ناپذیر نیز به همان اندازه که می‌توانست ایران را دچار مشکل کند، برای رژیم صهیونیستی هم آسیب‌زا بود، زیرا ایران نشان داد کاملاً آماده مقابله‌به‌مثل است. در این بین آتش‌بس دیپلماتیک تنها سناریویی بود که امکان تحقق بیشتری داشت و در نهایت نیز به وقوع پیوست.
با این اوصاف پایان جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه ایران به عوامل متعددی بستگی داشت:
1. توانایی نظامی دو طرف: با وجود غافلگیری اولیه، ایران به‌سرعت فرماندهی نظامی و عملیات‌های خود را بازسازی کرد. به نحوی که در مدت اندکی موفق شد تقابل‌ها را به‌صورت برابر به پیش ببرد. هنگامی که ایران موفق شد تعادل و موازنه را در میدان تغییر دهد، آمریکا وارد جنگ شد، اما ایالات متحده نیز به‌دلیل پرهیز از خسارت‌های بیشتر تنها خواهان یک درگیری بسیار محدود بود.
2. فشارهای دیپلماتیک بین‌المللی: کاهش تنش و مهار درگیری‌های منطقه‌ای و بین‌المللی منوط به وجود میانجیگران قوی و تمایل طرفین به پایان درگیری است. در این بحران نیز میانجی‌هایی از روسیه و ترکیه تا برخی از کشورهای عربی اعلام آمادگی کرده بودند، اما در ابتدا هیچ‌یک از طرفین در موقعیتی قرار نگرفته بودند که بخواهند پیشنهادهای واسطه‌ها را بپذیرند. با این حال در نهایت قطر موفق به میانجیگری میان طرفین و توقف جنگ شد.
3. محاسبات سیاسی و اقتصادی داخلی: وضعیت سیاست داخلی، همچنین شاخص‌های اقتصادی در هر دو طرف نقش مهمی در تعیین راهبردهای آینده داشتند. در رژیم صهیونیستی، انتقادها از نتانیاهو با وجود حمایت‌های همه‌جانبه اولیه از تهاجم نظامی به جمهوری اسلامی، پس از شدت گرفتن حملات ایران، افزایش یافت، همچنین این رژیم دچار ضربات قابل‌توجهی در حوزه اقتصادی به‌خصوص انرژی شد. این در حالی بود که در ایران یک همبستگی ملی بی‌نظیر میان مردم شکل گرفت.
4. فشار افکار عمومی: برای نتانیاهو به‌دست آوردن دستاوردی که این جنگ را توجیه کند، اهمیت داشت، زیرا عملاً با ورود به جنگ با ایران دچار آسیب‌های فراوان شده بود. برای ایران نیز زدن ضربات دردناک به رژیم صهیونیستی هم از جنبه نظامی اهمیت داشت و هم برای مدیریت افکار عمومی ضروری بود تا جمهوری اسلامی به‌عنوان بازنده از این جنگ خارج نشود.
با توجه به آنچه گذشت، باید توجه داشت که توقف درگیری‌ها میان ایران و رژیم صهیونیستی به‌هیچ‌وجه یک آتش‌بس پایدار تلقی نمی‌شود، بلکه با توجه به سوابق رژیم صهیونی در نقض آتش‌بس‌ها، هرلحظه امکان شعله‌ور شدن جنگ وجود دارد. 

http://www.khozestan-online.ir/Fa/News/1118385/ارزیابی-جنگ-تحمیلی-اسرائیل-علیه-ایران
بستن   چاپ