پیام
خوزستان - سیدمهدی موسوی، نخستین شهید مدافع حرم استان
خوزستان است که در دفاع از حرم آل الله و مبارزه داعش در سوریه به شهادت رسید.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما استان
خوزستان ، سیدمهدی موسوی در پانزدهم مهرماه 63 به عنوان اولین فرزند خانواده به دنیا آمد. از همان کودکی شجاع و نترس، اما با همه مهربان و رئوف بود و به اقتضای شغل پدرش که دبیر فرزندان شاغل در سفارت ایران در کشور عمان بود، کلاس اول در کشور عمان و مابقی مقاطع تحصیلی را در اهواز ادامه تحصیل داد.
از کودکی به همراه پدر به مسجد میرفت و در نمازهای جماعت و جمعه شرکت میک رد و در نوجوانی در مسائل دینی تسلط و به آنها پایبند بود و با هرگونه رفتار خلاف شرع به شدت مخالفت میکرد. همیشه راهنمای بچههایی بود که حب ولایت در دلشان موج میزد، لیکن مفهوم ولایت را نمیدانستند، نماز و روزه میگرفتند، اما دلیلش را نمیدانستند سعی میکرد تا توان داشت آنها را راهنمایی کند.
سید مهدی پس گرفتن دیپلم به خدمت مقدس سربازی اعزام شد و پس از پایان خدمت در رشته کامپیوتر دانشگاه آزاد اسلامی اهواز ادامه تحصیل داد و در دانشگاه به فعالیتهای فرهنگی خود ادامه داد و بر اساس تکلیف، خود را موظف میدانست که با همکاری بسیج دانشجویی سرسختانه با بی حجابی دانشجویان مبارزه کند.
پس از گذراندن دوترم به استخدام اداره بازرگانی استان
خوزستان در آمد، بیش از پیش احساس تکلیف و با رشوه خواری و رفع تبعیض مبارزه میکرد و رسیدگی هرچه بیشتر به مستضعفان تنها بخشی از دل نگرانیهای او بود.
پس از اشتغال سید مهدی خانواده تصمیم گرفتند که آستین را بالا بزنند و پس از تحقیقات مستمر بالاخره همسر ایده آل خود را پیدا کرد و زندگی ساده آنها شروع شد.
مدتها گذشت و زندگی بر وفق مراد بود تا اینکه حمله داعشیان به حرم حضرت زینب سلام اله علیها آغاز شد و هرروز میشنید که این مزدوران چه جنایتهایی در کشور سوریه انجام میدهند، آرام و قرار نداشت و بیتاب بود و نیمه شب گریه امانش را بریده بود و دیگر پای ماندن نداشت و مرتب خبرها را رصد میکرد و با دوستان بسیجی خود مرتب در تماس بود که چه باید کرد و چگونه میشود به سوریه رفت و آن مزدوران را ریشه کن کرد، از این رو تصمیم جدی گرفت که باید برای دفاع از حرم اهلبیت عازم سوریه شود.
میگفت این را بدانید تا زمانیکه بچههای شیعه زنده هستند نمیگذاریم عمه زنیب دوباره به اسارت کفر در آید وبه همین خاطر با ترفندهای مختلف خانواده و پدر و مادر را راضی میکرد تا بتواند شعار خود را عملی ساخته و برای ریشه کن کردن ملحدان و دفاع از حرم شریف زنیب کبری سلام اله علیها عازم سوریه شد.
در سوریه او را ابوصالح مینامیدند و به لحاظ قوی بودن از لحاظ بدنی و مسلط به زبان عربی وظیفه اصلی او رساندن اسلحه و مهمات و غذا و لباس به نیروهای خط مقدم بود و در شکست حصر نوبل الزهرا پس از شهادت فرمانده عملیات او را به عنوان فرمانده گردان منصوب و با همکاری برادران سوری سه مقر دشمن را فتح و آنها را به عقب میرانند و نماز را در حال حرکت بجا میآورد و خبر پیروزی رزمندگان از طریق خبرچینها به نیروهای دشمن درز پیدا میکند که یک فرمانده ایرانی بنام سید مهدی گردان را هدایت و فرماندهی میکند.
د در هم تیرماه سال 1392، دشمن در مقر چهارم کمین کرده بود و در انتظار گردان مینشیند و بچهها توسط تک تیر اندازهای دشمن زمین گیر میشوند، همه پشت ستونهای دکل مخابراتی منطقه پناه گرفته و سید مهدی با صدای رسا به همرزمان تحت امرش میگوید" الیس تریدون ان تستشهدون (آیا نمیخواهید شهید بشوید)؟ در همین حین بود که دشمن با نیروهای زیاد حمله ور شد، اما سید مهدی با شعار یا علی و یا حسین به یورش خود ادامه داد، زمانی نگذشت که با اصابت گلوله به سرش به فیض شهادت نائل آمد.
ویژگیهای اخلاقی شهید موسوی
سید مهدی موسوی یک فرد آرام گوشه نشینی نبود، تمام تلاش خودش را در پایگاه بسیج و مسجد محله برای مباحث فرهنگی انجام میداد.
در روزهای محرم 10 دیگ غذا نذری میپختند و سید پای ثابت آشپزی آن نذریها بود.
شهید موسوی از آرزوهایش زیاد میگفت. یک روز گفت: دوست دارم آنقدر پول داشته باشم تا بتوانم هر اندازه که میشود به مردم کمک کنم. برای خودم هیچ نمیخواهم عشقم فقط کمک به مردم است و توانایی انجام کار را برای دیگران داشته باشم.
گفتم: آقا سید توکل به خدا ان شاءالله که هر چه زودتر به آرزویت برسی.
وقتی شهید شد پیش خودم گفتم: سید به آرزویت رسیدی، چون شهدا زندهاند و دستت باز است برای هر کسی که لیاقتش را دارد کمک کنی.
سید عاشق شهادت بود، اما همیشه میگفت من لیاقت شهادت را ندارم، ما کجا و شهدا کجا، مقام شهدا خیلی بالاست. همیشه خدا هم به حال شهدای دفاع مقدس حسرت میخورد و میگفت: خوشا به حالشان کاش من هم با آنها بودم.
http://www.khozestan-online.ir/Fa/News/1116707/شهید-سیدمهدی-موسوی،-نخستین-شهید-مدافع-حرم-خوزستان