پیام
خوزستان - سلام سینما / سینمای جنگ همیشه فقط از خط مقدم نمیگوید. کیمیا با بازی درخشان خسرو شکیبایی، روایتی انسانی از بازماندگان و تبعات جنگ بر زندگی آنها ارائه میدهد.
با توجه به شرایط ویژهای که این روزها برای کشورمان رخ داده در نظر داریم به معرفی فیلمهایی از سینمای ایران بپردازیم که همدلیهای مردمی را در دل خود دارند و به مضامینی چون جنگ و زندگی مردم عادی در چنین شرایطی پرداختهاند. آثاری که میخواهند بگویند با وجود همه تلخیها، جنگها و محدودیتها، باز هم میشود عاشق بود، صلحطلب بود و رؤیا بافت و در کنار هم ماند.
کیمیا؛ وقتی جنگ در دل بازماندگان ادامه دارد
وقتی از سینمای جنگ حرف میزنیم، اغلب ذهن مان میرود سمت خط مقدم، توپ و تفنگ و جبهه. ولی کیمیا از جمله آثاریست که این کلیشه را کنار میزند و نشان میدهد جنگ تنها در خاکریزها تمام نمیشود.
این فیلم، ساخته احمدرضا درویش در میانه دهه 70 ، روایتی انسانی از زندگی پس از آتشبس دارد. کیمیا با تمرکز بر یک پدر و دختر جدا مانده از هم، میپردازد به آثاری که جنگ بر روان جامعه بر جا میگذارد.
رضا رضاییمنش (خسرو شکیبایی) در کیمیا، او انسانیست که با پایان جنگ و بعد رهایی از اسارت، با واقعیتی تلخ روبرو میشود: همسرش از دنیا رفته و تنها دختر خردسالش، کیمیا، بدون حضور او در کنار پزشکی در مشهد (بیتا فرهی) رشد کرده.
این فاصله زمانی و عاطفی خلق درامی میکند که بین فرد و جامعه پل میزند. در واقع کیمیا نشان میدهد که پایان جنگ، آغاز چالش دیگریست — کنار آمدن با فقدان، با فاصله بین اعضای خانواده و با احساساتی فروخورده.
خسرو شکیبایی در اوج بازیگری
بازار
![]()
نقطه قوت کیمیا بدون شک بازی درخشان خسرو شکیبایی در نقش رضاست. شکیبایی با تمام ظرافت و درونی بودناش، احساساتی نظیر تنهایی، عشق و فداکاری را در حرکات چهره و بدناش بازتاب میدهد.
این بازیگر با خلق شخصیتی فروپاشیده ولی باصلابت، عاطفه انسانی در دل آوار جنگ را تجسم میبخشد. سکانس کنار مدرسه کیمیا از جمله صحنههاییست که شکیبایی با تنها چند جمله و نگاه دردمند، عمق احساسات فروخوردهاش را عریان میکند.
احمدرضا درویش در کیمیا نمیخواست تنها خوانشی حماسی از جنگ ارائه بدهد. او میخواست ببیند بعد از آتشبس و فروکش کردن آتش توپ و تفنگ، بر سر انسانها، بر روابط انسانی و بر روان جامعه چه میآید. کیمیا از طریق روایت فردی رضا این آسیب عاطفی و اجتماعی را باز میکند.
این زاویه از جنگ، از چشم مردم عادی — آنها که نمیجنگند ولی عواقب جنگ بر آنها آوار میشود — در آن دوران کمنظیر بود.
احمدرضا درویش با استفاده از لوکیشن واقعی شهر مشهد و آبادان، خلق فضایی باورپذیر کرده. این انتخاب کمک کرده کیمیا از قالب شعاری خارج بشه و واقعگرایانه با احساسات مردم ارتباط بگیرد.
این فیلم در سیزدهمین جشنواره فیلم فجر خوش درخشید. کیمیا علاوه بر کسب سیمرغ بهترین بازیگر مرد (خسرو شکیبایی)، در بخشهایی مثل صدا و جلوه ویژه هم برنده شد. این جوایز نشان داد کیمیا تنها از لحاظ محتوایی عمیق نیست، بلکه از نظر تکنیکی هم قدرتمند عمل کرده.
«کیمیا»، فیلمی از احمدرضا درویش، خوانشی انسانی از جنگ ارائه میدهد. این فیلم نمیگوید تنها خط مقدم مهم است. کیمیا میگوید آتش جنگ در دل بازماندگان شعلهور میماند و آنها با این آتش زندگی میکنند.
این زاویه انسانی از جنگ، امروز هم با گذشت سه دهه از ساخت کیمیا، تازگی دارد چون با مفهوم آشنای «جدایی»، «فقدان»، «عشق»، «فداکاری»، و «سازگاری با شرایط تلخ» پیوند میخورد. کیمیا تنها درام جنگی نیست؛ روایت انسانی از دل تاریخ معاصر کشور ماست.
http://www.khozestan-online.ir/Fa/News/1113328/فیلم-سینمایی-«کیمیا»-با-بازی-خسرو-شکیبایی--روایتی-از-جنگ-پس-از-آتش-بس