پیام
خوزستان - به گزارش سلامت نیوز به نقل از هم میهن، صادق هنوز از یاد نبرده است که سیدمجتبی، دوست نزدیکش، چطور 10 سال پیش در نهر اطراف روستایشان، «شنه» غرق و شش ساعت بعد پیکرش پیدا شد. خانواده او که 12 ساله بود، بعد از غرقشدنش تاب زندگی در روستا را نداشتند و برای همیشه آنجا را ترک کردند. سیدمجتبی اگر آن روز پنهانی برای گذراندن یک عصر کشدار ملالانگیز، با دوستانش به آن نهر نمیرفت، شاید امروز مثل صادق در شهر دیگری درس میخواند، بعد از دیپلم شغلی انتخاب میکرد و در همان روستا میماند.
شاید او بهجای صادق، علیرضا، عادل و ایوب از روزهای بدون آب، آسفالت و برق روستا میگفت. نهرهای «شنه» هنوز هم تنها پناه روزهای کشدار و ملالآور تابستان است که کودکانش هم از آن ماهی میگیرند، هم در آن شنا میکنند و گاهی هم در آن غرق میشوند؛ مثل سه کودکی که از ابتدای امسال در رودخانهها و کانالهای کشاورزی
خوزستان غرق شدهاند و این آمار احتمالاً تا آخر تابستان بیشتر هم میشود.
«شنه» میان جاده
آبادان و
خرمشهر نشسته، با هرکدام کمتر از 30 دقیقه فاصله دارد و جمعیتاش کمتر از 800 نفر است. اسم روستا از سال قبل با یک ویدئوی اینستاگرمی بالا آمد که عادل، علی، مبین و دوستان دیگرشان یک میکروفن کوچک دستشان گرفتند و روبهروی دوربین ایستادند که بگویند روستایشان نه آب دارد، نه برق و نه آسفالت. حتی آب همان نهر هم کمکم دارد آلوده میشود و شاید همین دلخوشی و تفریح کوچک صبح و عصرهای تابستان هم از آنها گرفته شود. بچهها از شیرجهها و شنایشان در « نهر یازدهم» چند ویدئو گرفتهاند و منتشر کردهاند و کنار تصویرهای دیگری از روستا گذاشتهاند.
مثل همان فیلمی که علیرضا با این جمله شروع میکند: «سلام. به بیصاحبترین روستا خوش آمدید.» حالا او پشت تلفن همین حرفها را دوباره تکرار میکند، اینبار بیشتر از «شنه» میگوید؛ از خودشان که دوست دارند زمین فوتبال و پارک برای تفریح داشته باشند، چون «هیچ امکاناتی غیر از شنا کردن در آب نهر و ماهیگیری نداریم که آن هم فقط در تابستان میشود انجام داد. آب نهر هم که کثیف است. یکبار هم همین چندوقت پیش یکی از بچهها افتاد داخل نهر و کمک کردیم بیرون بیاید.
دوست داریم آب بیاید، برق بیاید و آب کثیف را تمیز کنند.» آب کثیف، همان فاضلابی است که داخل نهرهای «شنه» و روستاهای اطراف سرازیر میشود و علیرضا، عادل و دوستانشان در همین نهرها شنا میکنند و گاهی پوست تنشان از این آب آلوده بیمار میشود. کشاورزهای روستا هم از همین آب برای زمینهای کشاورزیشان استفاده میکنند و گاهی محصولشان را بابت همین آب آلوده از دست میدهند.
روستا آسفالت ندارد و زمستان اگر باران ببارد، کوچهها گِل میشود و فرصت بازی در آن هم از دست میرود. «اگر باران بیاید همه روستا گِل میشود. مدرسهمان هم در یک روستای دیگر است؛ در شنه نه مدرسه دخترانه داریم، نه پسرانه.» علیرضا دوست ندارد از روستایش به جای دیگری مهاجرت کند: «دیپلم که بگیرم دیگر درس نمیخوانم، میخواهم مکانیک شوم. پولش خوب است.»
شغل مردان روستا هم یا کشاورزی است یا کارگری در فضای سبز شهر خرمشهر: «آب شور است، برق نداریم، روزی دوبار قطع میشود و همیشه هم همین شکلی است، فرقی ندارد تابستان باشد یا پاییز. برای خوردن هم آب میخریم و بعضی هم تصفیه آب دارند. در روستا کشاورز هم داریم. با همین آب نهر محصولاتشان را آب میدهند. فقط هم کشاورزند، درآمد دیگری ندارند.»
کنار دست علیرضا عادل نشسته که کوچکتر از همه است. او هم به یاد میآورد که یک بار یکی از بچههای روستا را از داخل نهر بیرون کشیدند، ولی خودش نگران نیست که داخل آب غرق شود؛ چون «ما شنا بلدیم.» عادل کلاس ششم است و مثل بقیه دوستانش در مدرسه بیرون روستا درس میخواند؛ تنها مدرسه «شنه» از سالها پیش قرار است بازسازی شود ولی هنوز تمام نشده و حالا همه بچهها در «کوی بهروز» درس میخوانند: «تفریح نداریم، مدرسه نزدیک خانه نداریم، آب هم شور است، بعضی وقتها مثل ژل از شیر بیرون میآید. اینجا فقط گاز خوب است. برق که هرروز دو بار میرود.»
عادل میگوید، همینها باعث شده که در اینستاگرام صفحه راه بیاندازند: «اتفاقی ویدئو را درست کردیم، شاید ببینند و به وضعیت محله کمک کنند. مسئولان ببینند ما در چه وضعیتی زندگی میکنیم. ساختیم، ولی کسی پیگیر نشد.»
کمبود نجات غریق اطراف روستا 13 نهر وجود دارد و نهر یازدهم از شنه رد میشود. از شهر تا روستا این نهرها به موازات هم ادامه دارند؛ از پل قدیم تا روستا. «ما همین دو کار را میتوانیم در روستا انجام دهیم؛ ماهیگیری و شنا. آسفالت متعلق به زمان اجدادمان است. چه امکاناتی میخواهی داشته باشیم؟ برقاش هم که مرتب مثل همهجای
خوزستان میرود. آب شرب لولهکشی داریم ولی شور است، تلخ است. کیفیت آب نهر هم دارد تلخ و شور میشود، برای کشاورزی دیگر قابل استفاده نیست، بچهها نمیتوانند شنا کنند، از این آب بیماری پوستی گرفتهاند.
برادر خودم هم از این آب بیماری گرفته بود. ولی چون باز هم هیچ تفریحی ندارند، همانجا شنا میکنند و ماهی میگیرند.» این را صادق میگوید که چهار سال است برای تحصیل به ایلام رفته و اهل همین روستاست.
او شنیده که چندوقت پیش دوباره این نهر جان یک نفر را گرفته است و میداند که بچههای روستا روز و شبشان را چطور میگذرانند: «فاضلاب بیشتر روستاها میریزد داخل همین کانالهای آب و الان که آب آنها آلوده میشود، از همین آب برای آبیاری زمینهای کشاورزی هم استفاده میشود. اگر بگویم من تنها کسیام که در تاریخ این روستا به دانشگاه آمدهام، دروغ نمیگویم.
چون بچهها درنهایت میروند دیپلم میگیرند. پسرعموی خودم کلاس چهارم ترکتحصیل کرد، یکی دیگر کلاس هشتم ترکتحصیل کرد. همه میروند کار میکنند. برای کار هم معمولاً برای شاگردی میروند پیش مکانیکها یا میروند دریا. دخترها هم تا دیپلم ادامه میدهند و بعد هم بیشتر ازدواج میکنند. از روستا هم خیلی مهاجرت میکنند به شهرهای دیگر و حتماً هر خانوادهای، چند آشنای مهاجر در شهرهای دیگر دارد.» صادق برای درس به ایلام رفته «اما حتماً به روستایم برمیگردم. بعد از جنگ که وضعیت روستا وخیم بود، اجداد ما به روستا برگشتند، ما هم برمیگردیم.»
پژوهشهای متعددی تا امروز انجام شده که توانسته ابعاد زیادی از محرومیت در
خوزستان را روشن کند. نمونه آن، مطالعهای است که در سال 1400 در این خصوص انجام شده و نشان میدهد اندازه فقر چندبعدی در سالهای 1390 و 1395 به ترتیب 25 و 28 درصد است که از متوسط کشوری بالاتر است و بیشترین محرومیت در استان به ترتیب در ابعال اشتغال، سلامت، مسکن، استانداردهای زندگی و آموزش است.
علاوه بر این، طبق نتایج مطالعه حمیدرضا نوابپور و پریا ترابیکهلان بهنام «مطالعهای در فقر چندبعدی و سهم بعدها در استانهای ایران»، علاوه بر استانهای
خوزستان و قم، شاخص فقر چندبعدی در استانهای واقع در مرزهای شرقی بیشتر بوده است. از طرف دیگر، بنابر اطلاعات شاخص فلاکت که پاییز سال گذشته منتشر شد، استانهای اردبیل، خوزستان، کرمان، کرمانشاه، کردستان و کهگیلویه و بویراحمد به ترتیب بالاترین شاخص فلاکت را در پاییز 1403 تجربه کردهاند. این شاخص در
خوزستان 44/1 بوده است. در شکلگیری این سطح، تورم و بیکاری هر دو فعالانه اثر داشتهاند.
نهر، فقر،
خوزستان از ابتدای امسال غرقشدن چهار کودک در کانالهای کشاورزی و رودخانههای خوزستان، خبری شده که از این تعداد، سه کودک جانشان را از دست دادهاند؛ این فقط آماری است که در خبرها دیده میشود و ممکن است بسیاری از موارد غرقشدگی هرگز به رسانهها راه پیدا نکند. همین چهار روز پیش بود که اورژانس کشور اعلام کرد در 50 روز اول 1404، 154 ایرانی دچار غرقشدگی شدهاند که از این تعداد 52 نفر مصدوم و 102 نفر جان خود را از دست دادهاند. براساس این گزارش، کمسنترین غریق یک دختر 6 ماهه و مسنترین غریق یک آقای 91 ساله بوده است.
هرچند در بهار امسال،آمار غرقشدگی در استانهای بوشهر، فارس و تهران بیشتر از سایر استانها بوده اما در بهار سال گذشته بیشترین آمار فوتیهای غرقشدگی به ترتیب مربوط به استانهای فارس،
خوزستان و اصفهان بوده است. مردادماه سال 1402 معاون آموزش و پژوهش جمعیت هلالاحمر
خوزستان اعلام کرده بود که براساس آمارهای پزشکی قانونی، استان
خوزستان یکی از سه استان نخست در تعداد افراد غرقشده در سالهای اخیر بوده و آنقدر این آمار در این استان بهخصوص در میان کودکان و نوجوانان به چشم دیده میشود که پویشی برای کنترل آن بهراهانداخته بودند.
هرکسی در
خوزستان خاطرهای از غرقشدن یک کودک در کانالها و نهرها شنیده است. سعید زهیری، عضو شورای بخش مرکزی
شوش و ساکن روستای جریه است و توضیح میدهد که چرا هر سال تعداد زیادی از کودکان در کانالهای آب، نهرها و رودخانههای پرشمار
خوزستان غرق میشوند.
او میگوید، کودکان روستاها به شهر و امکانات آن دسترسی ندارند و خود شهر
شوش با این وسعت فقط یک استخر دارد؛ استخری که همیشه به دلایل مختلف تعطیل است و جوابگوی آمار جمعیت شهرستان نیست و به همین دلایل است که همیشه از شنا در نهرها و کانالهای ناامن استقبال میشود.
آنها جایی برای تفریح ندارند و از شنا در آب کانالها و نهرهای ناامن منطقه همیشه استقبال میشود: «یکی از دغدغههای اصلی اهالی ـ هم در روستاها، هم در خود شهر
شوش ـ غرقشدن در آب کانالها و رودخانههاست. شهر
شوش در مرکز شهرستان قرار دارد و یک کانال بزرگ هم از میان آن عبور میکند. علاوه بر رودخانههای اطراف
شوش (دز، کرخه و شاوور)، کانالهای آب و کانالهای سیمانی بزرگی هم وجود دارند که زیر نظر شرکت بهرهبرداری ناحیه آب شمال قرار دارند و موارد زیادی از غرقشدن بچهها و حتی بزرگسالان وجود دارد.
یکی از این شاهکانالها «جریه سید راضی» است. از سمت دیگر هم کانال شهرک بهرام است و هر چندوقت شاهد غرقشدن در این آبها هستیم. بهخصوص در تابستان که این اتفاق بیشتر رخ میدهد.»
او از نزدیکترین حادثه میگوید: «کودکی برای بازی کنار کانال جریه سیدرضی رفته بود ولی غرق شد، او اینجا مهمان بود.»
زهیری تعریف میکند که شهرستان
شوش با وجود اینکه سه رودخانه دارد و هر رودخانه هم کنارش شهری ساخته شده، اما هیچ گروه مجهز غریقنجاتی ندارد: «اگر کسی غرق شود، بیشتر گروههای مردمی که وسایلی مانند جتاسکی دارند، کمک میکنند و دنبال پیدا کردن جنازهها میروند. در بخش مرکزی
شوش که بیشتر زیرنظر شبکه آبیاری ناحیه شمال است، کانالها قدیمی است، مثل کانالی که کنار روستای ما قرار گرفته و در سال 1352 هم به بهرهبرداری رسیده است؛ نهتنها کسانی که برای شنا و برداشتن آب میآیند، بلکه خودروهای عبوری هم در آن میافتند و غرق میشوند.
کانال پای پل در بخش فتحالمبین که کنار کرخه قرار دارد، سال 82 به بهرهبرداری رسید و برای آبیاری زمینهای بخش فتحالمبین و آب شرب شهرهای پاییندست استفاده میشود. طول این کانال 107 کیلومتر است. ما نمیگوییم همه حاشیه کانال ایمنسازی شود، ولی شرکت بهرهبرداری ناحیه شمال باید در جایی که محل تردد و زندگی مردم است، ورود کند و نیوجرسی بتنی یا سیمخاردار بسازد. قانون این وظیفه را برای آنها روشن کرده، ولی اقدامی از طرف این شرکت شاهد نیستیم. الان در دو نقطه، غریقنجات از خود اهالی کنار پل شهید ناجیان مستقر میشود و چندروز پیش هم توانستند جان یکی، دو نفر را نجات دهند.»
فصل شنا در این کانالها از اواسط فروردینماه شروع شده و تا اواسط مهرماه هم ادامه دارد: «در این آب، سموم کشاورزی کم است و ممکن است در رودخانهها بیشتر وجود داشته باشد. کانالها ممکن است فاضلاب داشته باشند. اینکه فاضلاب هم در این کانالها میریزد، برای سلامتشان نیز ضرر دارد.»
شهرستان
شوش در محاصره رودخانهها و کانالهاست و به همین دلیل همیشه آمار غرقشدگی در آن بالاست. امید صبریپور، فرماندار
شوش میگوید باتوجه به آمار بالای غرقشدگی، قرار است با استفاده از ظرفیت شهرداری
شوش مرکزی، فتحالمبین و هور، امور آب منطقهای بخشدارها و مجموعه دهیاریها، هلالاحمر، اورژانس و سایر سازمانها، نیروهای غریقنجات شهرستان
شوش و اداره ورزش استان، یک پایگاه امدادونجات در حوزه شمال استان برای جلوگیری از غرقشدگی ایجاد کنند: «بهدنبال ایجاد این پایگاه قرار است همه امکانات را در آن متمرکز کنیم.
طبق این برنامه قرار است، کارمندان آتشنشانی دورههای تخصصی غریقنجات را پشتسر بگذارند و برای هر موضوع غرقشدگی در شهرستانهای مجاور مثل کرخه، شوشتر،
دزفول و
شوشتر برای کمک اعزام شوند. برای این موضوع جلسات دیگری توسط معاونت عمرانی و ستاد بحران فرمانداری برگزار شد که در تقسیم کار بین این مجموعه و سازمان آب و برق هماهنگی ایجاد شود. آمادگی داریم زمینی را برای استقرار پایگاه امداد شهرستان
شوش تهیه کنیم که به شهرستانهای اطراف هم خدمات ارائه دهد.»
مسئولیت اجتماعی صنایع کجاست؟ ناصر عبیات، فعال اجتماعی اهل
خوزستان است و میگوید، صنایع متعددی که در
خوزستان فعالیت میکنند، اگر مسئولیت اجتماعی خود را در قبال جامعه محلی انجام دهند و امکاناتی برای منطقه تهیه کنند، شاید کمتر شاهد غرقشدن کودکان و نوجوانان در کانالهای کشاورزی و رودخانهها باشیم: «بیشتر شهرهای
خوزستان مثل دشت آزادگان، رفیع، هویزه، کرخه،
شوش دانیال و... از امکانات رفاهی و تفریحی محروماند. باتوجه به گرمای هوا بیشتر بچهها به سمت شنا در رودخانهها میروند و تعداد زیادی از آنها غرق میشوند.
ما شرکتهای صنعتی متعددی مانند شرکت نفت، نیشکر و فولاد داریم که از آنها انتظار میرود مسئولیت اجتماعی خودشان را انجام دهند و امکانات رفاهی و اجتماعی بهخصوص خانه بهداشت ایجاد کنند. یک ماه پیش در یکی از روستاهای دز جوان 19 سالهای بهدلیل غرقشدن، جانش را از دست داد؛ این نزدیکترین حادثه در این زمینه در شهرستان
شوش دانیال است. آنجا هم صنعت نیشکر کلاً مستقر است اما هیچ امکانات رفاهیای برای منطقه ایجاد نکرده است. شرکتهای مستقر در مناطق ما ـ چه فنی و چه غیرفنی ـ از نیروهای غیربومی استخدام میکنند و بهنوعی تبعیض در جوامع محلی ایجاد میکنند.
او وضعیت فعلی را محصول شرایط متعددی میداند که دستبهدست هم دادهاند؛ خشکسالی، ریزگرد، بیکاری گسترده، مهاجرت و نبود امکانات که باعث شده کودکان در
خوزستان بهخصوص در روستاها به آموزش و امکانات رفاهی دسترسی نداشته باشند: «خانوادهها با وجود این مشکلات بهخصوص با شرایط فعلی از نظر محیطزیستی مثل گردوغبار و خشکسالی هم مجبور میشوند به استانهای دیگر مهاجرت کنند. در منطقه ما خشکشدن رودخانهها و تالابها باعث شده که بیشتر کشاورزان و دامداران مهاجرت کنند و به مناطق حاشیهنشین اهواز بروند. کسی که در تمام دوران زندگی خود مشغول دامداری، کشاورزی و صید ماهی بوده است و هیچ شغلی بهغیر از آن ندارد، بهسختی میتواند به زندگی جدید عادت کند و به دنبالش معضلات زیادی ایجاد میشود.»
عزیز محسنچنانی، اهل دهستان چنانه
شوش و از فعالان کشاورزی منطقه است. او هم از تبعات انجام ندادن مسئولیت اجتماعی صنایع میگوید و توضیح میدهد که چطور در سالهای گذشته تعداد زیادی از کودکان منطقه کرخه جانشان را بهدلیل شنا در کانال پای پل کرخه از دست دادهاند: «حدود 10 سال است که کانال پای پل کرخه در قسمت
شوش دانیال
خوزستان فعال است و در این مدت بیش از 10 نفر از بچههای منطقه در آن غرق شدهاند؛ دلیل آن هم نبود حفاظ و علائم ایمنی است. وقتی هوا گرم میشود، این کودکان هم بهدلیل نبود امکانات و تفریح، به سمت شنا در رودها و کانالها میروند.
شرکتهایی که این کانالها را ساختهاند در قسمت مسئولیت اجتماعی خود این موارد را ندیدهاند؛ نه مکان تفریحی ساختهاند، نه امکانات دیگر. این موضوعات در بودجه آنها مشخص میشود ولی هیچوقت به فکر روستاها نبودند. جادههایمان را هم خراب کردند. الان روستاها، جاده تردد هم ندارند که حداقل بچهها راحتتر به شهر بروند و تفریح داشته باشند. تمام جادههای آسفالت دهستان چنانه در
شوش بهدلیل عملیات اجرایی کانال آسیب دیده است.»
او میگوید، زهکشها لایروبی نشده و علاوه بر اینکه باعث میشود بچهها در کانال غرق شوند، زمینها را هم به سمت قلیایی، باتلاقی و لمیزرع شدن سوق میدهند؛ یعنی اکثر زمینها بهدلیل سهلانگاری وزارت نیرو سازمان آب و برق
خوزستان و شبکههای بهرهبرداری آن نمکزار شدهاند: «خیلی از مردم شکایت کردهاند که نه آب درستی به زمینها میرسانید، نه زهکشها را لایروبی میکنید و نه به فکر سلامت مردم هستید. در این کانال هرروز یکی غرق میشود. زمینهای طرح رهبری بهدلیل سهلانگاری این سازمانها به سمت نابودی میروند. زمینهای کشاورزی این محدوده به باتلاق تبدیل شده است.
سهلانگاری سازمان آب و برق
خوزستان و شرکتهای آبیاری تابع این سازمان در لایروبی نکردن زهکشهای شبکههای خود، باعث شده نیزارها در زهکشها جمع و حیوانات وحشی وارد آن شوند. جمع شدن این نیزارها باعث سنگینشدن آبهای زیرزمینی و باتلاقیشدن زمینها شده است. این زمینها تنها دارایی کشاورزهای منطقه است و درنهایت بسیاری از این کشاورزان زمینهایشان را میفروشند و به حاشیه شهرها میروند.»