پیام
خوزستان - ایسنا / جواد افشار که به عنوان کارگردان پُرکار تلویزیون این روزها سریال «ناریا» را روی آنتن دارد، با اعتقاد بر اینکه «تلویزیون نباید در اختیار یک قشر خاص باشد»، در عین حال معتقد است: «باید در تلویزیون همگرایی و وحدت فکری بین همه نگاههای متفاوت شکل بگیرد.» او که سالهای اخیر سریال پُربحث «گاندو» را در تلویزیون ساخت، درباره اینکه آیا ساخت این مجموعه ادامهدار خواهد بود، میگوید که «گاندو» اثری ارزشمند بود که از آن سوءاستفاده شد! و فعلا قصد ساخت ادامه آن را ندارد.
جواد افشار ـ کارگردان نامآشنای سینما و تلویزیون به پرسشهایی درباره فضای فعلی تلویزیون و پروژههایی که در این سالها در دستور کار داشته است از جمله «آنام»، «ناریا»، «گاندو»، «کیمیا» و ... سخن گفت.
این کارگردان که ژانرهای متفاوتی را در تلویزیون تجربه کرده است، از طنز سیاسی گرفته تا موضوعات اجتماعی، تاریخی و امنیتی، بیشتر با سریالهای «کیمیا» و «گاندو» مورد توجه قرار گرفت.
این کارگردان در این گفتوگو از ماجرای ساخت سریال پُربحث «گاندو» پرده بر داشت و نکاتی را در این زمینه مطرح کرد.

جواد افشار به «ناریا» چه نمرهای داد؟
این کارگردان درباره اینکه سریال «ناریا» در پرونده هنری او چه جایگاهی دارد و چه نمرهای به این سریال میدهد؟ میگوید: سوال سختی است و من نمیتوانم واقعاً به خودم نمره بدهم، ولی همواره هر کسی که کار میکند، تلاش میکند که یک گام از کارهای قبلی و گذشته خودش جلوتر برود و بتواند موفقتر ظاهر شود. من هم به تبع، تمام تجربه سالهای گذشته خودم را روی این سریال گذاشتم و احساسم این است که به هر حال تجارب قبلی توانسته تا اندازه زیادی کمکم کند. هم در مسائل مربوط به محتوا و ساختار و قصهگویی و هم در ارتباط با مخاطب؛ اینکه وظیفهای که بر روی دوشمان هست را به درستی انجام دهیم. به هر حال مخاطبان باید کار را ببینند و نظر بدهند. مطمئناً آنها بهتر میتوانند به ما نمره بدهند.
«آنام» و «کیمیا» را بیشتر از بقیه سریالهایم دوست دارم
افشار درباره اینکه کدامیک از کارهایی که تاکنون ساخته است را بیشتر دوست دارد؟ اظهار میکند: شاید خودخواهی به نظر بیاید که من بخواهم نمرهای به کارهای خودم بدهم اما اگر بخواهم بگویم کدام یک از کارهایی که ساختهام را بیشتر از بقیه دوست دارم، با اینکه برایم سخت است ولی باید بگویم خودم شخصاً سریال «آنام» و بعد از آن «کیمیا» را بیشتر از بقیه کارهای خودم دوست دارم.
خودم را در دستهبندی ژانرها گرفتار نمیکنم
او در ادامه با این پرسش مواجه میشود که آیا فضاهای اجتماعی را به ژانر پلیسی و امنیتی که ساخته است، ترجیح میدهد؟ که میگوید: بله؛ البته من چندان خودم را در دستهبندی ژانرها گرفتار نمیکنم. من کار طنز، کودک، دفاع مقدس، تاریخی، سیاسی و ... هم کار کردهام؛ بنابراین خیلی خودم را مقید به این نمیدانم که در ژانری گرفتار شوم. احساس و دغدغه خودم را دنبال میکنم و اگر که احساس کنم موضوعی برای من چالشبرانگیز است و برای ارتباط با مخاطب میتواند موثر واقع شود، سمتش میروم.
وقتی تلویزیون از سر ذوق به یک ژانر هجوم میبرد
کارگردان «گاندو» و «ناریا» درباره انتقادهایی که این روزها به تلویزیون میشود مبنی بر اینکه ژانر امنیتی ـ پلیسی در سالهای اخیر افزایش بیرویه داشته است و آیا پرداخت بیش از حد به یک ژانر منجر به این نخواهد شد که بعد از مدتی کارکردش را در بین مخاطبان از دست بدهد؟ چنین پاسخ میدهد: متاسفانه کمی در برنامهریزیها و شاید در مدیریت شبکهها و در سطح کلان، مدیر بخش نمایشی تلویزیون باید روی این موضوع تمرکز بیشتری داشته باشد؛ چون برخی از این کارها ممکن است در نهادهای موازی رقم بخورد و تولید بشود که دور از چشم تلویزیون باشد. به هر حال این اتفاق میتواند ضعف در ساختار چینش برنامههای نمایشی محسوب شود که لازم است شبکهها در یک منبع معینی طراحی و از یک منبع تغذیه شوند و از طرفی لازم است کارها تقسیم شوند تا اصطلاحا شبکهها موازی عمل نکنند. چه بسا همین سال گذشته در جشنواره فجر هم این اتفاق افتاد که مثلاً ما دو فیلم سینمایی درباره یک قهرمان دفاع مقدسی داشتیم که خب این ضعف محسوب میشود و بهراحتی هم قابل کنترل هست.
او به حرفهایش اضافه میکند: از سویی وقتی که یک کار جذابیت خودش را پیدا میکند، یک مرتبه ذوقی نزد تصمیمگیران ایجاد میشود تا حالا که این کار خوب بوده و مخاطب زیادی داشته یا موضوع مهمی را مطرح کرده، همگی به سمت آن ژانر هجوم میبرند و فکر میکنند که این کار دستاورد بهتری دارد!
در حالی که این اشتباه باید به لحاظ کمی و کیفی مدیریت شود تا به یکباره همه فیلمسازان و برنامهسازان ما بر روی یک موضوع حرکت نکنند و این سبد کالایی فرهنگی ماست که باید تنوع بیشتری داشته باشد و در موضوعات مختلف اجتماعی، در جامعه بتواند این پراکندگی به وضوح دیده بشود و اصطلاحا بر روی یک موضوع تمرکز ایجاد نشود.

واکنش کارگردان «ناریا» به جایگزینی با «پایتخت»
این کارگردان در واکنش به جایگزینی سریال «ناریا» با مجموعه پربیننده «پایتخت 7» تصریح میکند: متاسفانه از روزی که من مطلع شدم سریال «ناریا» قرار است بعد از سریال «پایتخت» پخش شود، این نگرانی را داشتم و احساس کردم که اتفاق خوبی نیست؛ نه فقط برای کار ما، بلکه برای تلویزیون؛ چراکه به هر حال مخاطب سریال «پایتخت» را دوست دارد حتی من خودم از طرفداران این سریال هستم، بیش از یک دهه در چند فصل تولید شده و مردم دوست دارند و بهخاطر فضای شاد و طنزش آن را دنبال میکنند اما شاید بلافاصله چسباندن یک سریال دیگری که کاملا فضایی متفاوت و معمایی و جدی دارد به «پایتخت» اساساً تصمیم درستی نباشد.
او با اشاره به ساخت سریال «ناریا» و چالشهایی که با آن روبهرو شده است، با بیان اینکه مخاطب را از لاین کار کمدی مثل «پایتخت» به لاینی مثل «ناریا» بردن سخت است، ادامه میدهد: سریال «ناریا» در معاونت دیگری یعنی معاونت برون مرزی تولید شد که اتفاقاً برای جایگاه این کار خیلی ارزش قائل بودند. اما وقتی برای پخش به شبکه یک واگذار شد، از این جهت که کار از دست معاونت تولیدکننده خارج شد، به درستی حمایت نشد و میبینیم که مدیران معاونت برونمرزی نگران از سرنوشت این کار هستند.
افشار ادامه میدهد: مخاطب در یک ژانر کمدی با آن عقبه مثل «پایتخت» یک حال دیگری دارد. وقتی تلویزیون بر روی یک کار جدی که چندلایه و پیچیده است شیفت میکند، ممکن است مخاطب با آن ارتباط برقرار نکند. به هر حال مخاطبِ «پایتخت» عموم جامعه هستند که خیلی هم دنبال یک موضوع پیچیده عجیب و غریب در این سریال نبودند. یک قصه رئال جذاب که با طنازی خود بازیگران مثل محسن تنابنده و احمد مهرانفر و دیگر عزیزانی که در آن کار هستند، با مخاطبان ارتباط برقرار کرده است، ولی وقتی یک مرتبه وارد کاری مثل «ناریا» میشویم، سخت است.

نباید مرعوب نقدها شد
او با بیان اینکه مخالف پخش «ناریا» بلافاصله بعد از «پایتخت 7» بوده است، در این زمینه چنین اظهار میکند: هم مخالف و هم نگران بودم. از طرفی سریال ما هنوز به قسمت سوم نرسیده نقد شد و برخی رسانهها اینگونه عنوان کردند که تلویزیون ریزش مخاطب داشته است. حتی متاسفانه مدیران صداوسیما هم در این بخش مرعوب شدند؛ یعنی احساس کردند که قافیه را باختند. این در حالی است که به هر حال حالا هر تصمیمی که گرفتید ولی باید حمایت بیشتری کنید، صبر و حوصله کنید تا کار جلوتر برود و لایههایش بیشتر باز شود. امیدواریم که مخاطبان آن را دنبال کنند و قطعاً دوست خواهند داشت.

جواد افشار در پشت صحنه کیمیا
هنوز به روش سنتی سریال میسازیم
افشار در پاسخ به اینکه به عنوان کارگردانی که اولین سریال درام با تعداد قسمت بالا یعنی «کیمیا» را ساخته است، آیا باز هم تمایل دارد سریالی با این تعداد قسمت بسازد یا خیر؟ میگوید: سبک و سیاق ساخت کارهای طولانی در کشور ما با کشورهایی که در این مسیر حرکت کردند خیلی متفاوت است. متاسفانه ما همچنان در این بخش طبق رویههای سنتی عمل میکنیم، ولی کشورهایی مثل کره، ترکیه، مصر و حتی هالیوود وقتی در سیزنهای متعدد و تعداد بالا حرکت میکنند، تیمهای متعدد میچینند و کار توسط یک کارگردان مرکزی اداره میشود و پیش میرود. اما شما میبینید همین سریال «کیمیا» نزدیک به سه سال از وقت من را گرفت یا حتی سریال «آنام» که 70 قسمت بود، این سریال هم نزدیک به دو سال زمان برد. «ناریا» هم که 58 قسمت است، بیش از سه سال وقت من را گرفت؛ بنابراین ساخت کارهای بلند و طولانی قسمت برای سازندگان بسیار سخت است.

باز شدن ماجرای ساخت سریال پربحث «گاندو»
این کارگردان درباره سریال پرحاشیه «گاندو» و اینکه قرار است ادامهدار باشد؟ ماجرای ساخت را چنین توضیح میدهد: روزی که من برای اولین بار به جلسهای برای ساخت «گاندو» رفتم، گفتند که قرار است 10 سیزن و 300 قسمت از این سریال ساخته شود. قرار بر این بود که این 300 قسمت بر اساس پروندههای واقعی که در اختیارمان گذاشته بودند و موجود بود، کار شود. ما فصل یک را که کار کردیم، خیلی خوب، موثر و جذاب هم بود و مخاطب ارتباط خوبی گرفت. در فصل دوم هم تقریبا همین اتفاق افتاد ولی از یک جایی احساس کردم که از روند ساخت «گاندو» سوء استفاده میشود. «گاندو» یک سریال کامل بود؛ یعنی مثل بقیه سریالها عناصر و عوامل نمایشی یک درام را داشت. کارهای زیادی با موضوع پروندههای ضدجاسوسی در سینمای دنیا ساخته میشود و خیلی هم پرطرفدار است ولی در کشور ما انگار وقتی یک کار این مدلی ساخته میشود، حوصله و دامنه صبر آدمهایی که ممکن است خودشان را مقابل «گاندو» فرض کنند کم است و آسیبپذیر نشان دادند.

قرار نبود قهرمانان «گاندو» برای یک جناح یا جریان خاص عمل کنند
جواد افشار تصریح میکند: از طرفی یکسری جریانات از حضور «گاندو» سوءاستفاده میکردند. من احساس کردم از یک جایی به بعد این سریال تبدیل به بحثها و دعواهای جناحی شده بود که اصلاً هدف ما این نبود. هدف ما موضوع جاسوس در کشورمان بود حالا چه یک آمریکایی باشد چه یک انگلیسی و یا هر سرویس دیگری؛ بنابراین مسیر حرکتی «گاندو» در این ارتباط بود که وقتی مردم در شرایط زندگی نرمال خودشان هستند یک عده سرباز گمنام شب و روز بیدار هستند و جانشان هم کف دستانشان است و با توطئههایی که برای این مردم شکل میگیرد، مبارزه و آن را خنثی میکنند. این خیلی موضوع جذابی است و ما دیدیم که قهرمان هم داشتیم و مخاطبان هم قهرمانهای ما را دوست داشتند ولی قرار نبود این قهرمانان ما برای یک جناح خاص یا یک جریان خاص عمل بکند. بنابراین حاشیهها و برچسبهایی به آن چسباندند که خیلی مطلوب من نبود و من احساس کردم از یک جایی به بعد ساخت موثر و درست نباشد.

ماجرای ساخت یک طنز سیاسی برای تلویزیون
نگاهی به کارنامه کاری جواد افشار نشان میدهد که ژانرهای مختلف اجتماعی، تاریخی، سیاسی و امنیتی را تجربه کرده است. این کارگردان در پاسخ به اینکه آیا فکر کرده است که فضای کمدی را هم تجربه کند؟ میگوید: حقیقتاً ساخت کار کمدی و خنداندن مخاطب دانا، عاقل و باسواد آن هم مخاطب ایرانی که به هر حال صاحب یک تفکر است و عقبه فرهنگی و تمدنی دارد کار سختی است. بگذریم که یکسری کارها هستند که شاید سطحِ پایین باشند اما ساخت کارهای طنز و کمدی کلاسیک که به هر حال هم بتواند بخنداند و هم حرفی برای گفتن داشته باشد و یا حتی کمدی تلخ و سیاه کار سختی است، آن هم برای مردمان امروزی که دغدغههای معیشتی، اقتصادی و سختیهای زندگی دارند.
کمدی سیاسی «گل یا پوچ» هیچوقت بازپخش نشد
افشار درباره تجربه ژانر کمدی یادآور میشود که سالها پیش یک سریال طنز سیاسی برای تلویزیون ساخته است. او درباره ساخت طنز «گل یا پوچ» توضیح میدهد: سال 86 یک سریال به نام «گل یا پوچ» کار کردم که کار خوب و جذابی هم بود و چون سیاسی ـ کمدی بود، بازپخش هم نشد و فکر کنم همان موقع هم که 17 قسمت بود، 13 قسمت آن پخش شد و خیلی هم سعی کردند که کار دیده نشود. بازیگران طناز خوبی هم داشت؛ اکبر عبدی، بهاره رهنما، انوشیروان ارجمند، بهنوش بختیاری و … از بازیگران این سریال بودند و چون موضوع آن سیاسی بود و درباره انتخابات بود، در آن زمان این کار را برنتابیدند. شاید وقتش باشد دوباره سریال از آرشیو دربیاورند و پخش کنند.
برای فیلم «صیاد» سرم بالا است
افشار درباره اینکه آیا بعد از «صیاد» قصد دارد که جدیتر در سینما فعالیت کند؟ توضیح میدهد: تجربه «صیاد» خیلی سنگین و سخت بود؛ هم به لحاظ کارگردانی، هم پروداکشن و هم هدایت آن، کار بسیار سنگین و سختی بود که خوشبختانه تجربه موفقی بود. بازخوردهای خوبی هم گرفتیم و همین الان هم مخاطبانی که داخل سینما میروند با رضایت کامل و با غرور از سینما بیرون میآیند. مخاطبی که بیرون بیاد و از این فیلم احساس پشیمانی کند، ندیدم. من برای ساخت فیلم «صیاد» سرم بالا است.
میتوانستیم از ریزش مخاطب تلویزیون جلوگیری کنیم
افشار که به عنوان یکی از کارگردانهای پُرکار تلویزیون شناخته میشود، درباره اینکه فضای فعلی تلویزیون را چطور ارزیابی میکند و در پاسخ به اینکه چرا ما مدتی است کمتر با سریالهای خیابان خلوت کن مواجه هستیم و چقدر از این فضا را حاصل از تعدد رسانهها میداند و چقدر معتقد است که رویکردها و سیاستهایی که در دهههای اخیر در دستور کار قرار گرفت، منجر به این اتفاق شده است؟ یادآور میشود که از دو منظر به این موضوع نگاه میکند و ادامه میدهد: طبیعتاً در عصر حاضر، حاکمیت رسانهای در دنیا سیطره انداخته است و ابزارهای گوناگون رسانهای در دست مردم به وفور دیده میشود. بنابراین بخش اعظم این امر نه در ایران که در همه جای دنیا باعث ریزش مخاطبان شبکههای فراگیر و مستقل تلویزیونی بوده و هست و از این به بعد هم شاید بیشتر بشود. این یک بخش از ماجراست که اجتناب ناپذیر هم است. وقتی که دنیای مجازی و شبکههای اجتماعی گوناگون در اختیار مخاطب است، دیگر شاید خیلی وقت خودش را در اختیار تلویزیون به تنهایی قرار ندهد. این یک ماجراست که شاید نیمی از مخاطبان تلویزیون را به خودی خود به اصطلاح ریخته باشد. از طرفی در همین شرایط میشود و باید میشد که با یک مدیریت بهتر و صحیحتر و یک اجماع فراگیرتر از ریزشهایی که میتوانست در این زیرمجموعه اتفاق نیفتد، جلوگیری کرد.

جریانات خاص جناحی یا حتی فراجناحی در تلویزیون جزیرهای عمل میکنند
وی تصریح میکند: متاسفانه تلویزیون گاه با سلایق و نگاههای گوناگون یا نمیدانم جریانات خاص جناحی یا حتی فراجناحی، معطوف به موضوعاتی میشود که خیلی تکرَوی و جزیرهای عمل میکنند و این بخش متاسفانه به تلویزیون آسیب زده است؛ یعنی باعث شد که نگاههایی در تلویزیون ما حاکم شود که علاقه نداشتند خیلی از آدمها، نگاههای دیگر و جریانات دیگر در آن دخیل و حضور داشته باشند و این آسیبزاست؛ یعنی انگار ما تلویزیون را به جای عموم جامعه، در اختیار یک گروه و یک بخش کوچکتری قرار بدهیم که فقط دیدگاههای آن جریان بخواهد در آن دخیل باشد. بنابراین این هم بخش اعظمی از دلایل ریزش مخاطب بوده است که امروزه متاسفانه در شرایط مناسبی هم نیست.
در تلویزیون وفاق و همگرایی ایجاد شود
افشار در پاسخ به اینکه آیا راهکار پیشنهادی برای این وضعیت تلویزیون دارد؟ میگوید: بله وفاق؛ یعنی ایجاد همگرایی، جمع کردن آدمها و وحدت فکری بین همه نگاههای متفاوت در تلویزیون. به هر حال همه باید بتوانند به یک میزان در تلویزیون دخیل، بهرهبردار و تصمیمگیر باشند.
سرنخ کارگردان «ناریا» به مخاطبان
بخش پایانی گفتوگوی ایسنا با جواد افشار به موضوع سریال «ناریا» و ارتباط مخاطب با آن اختصاص داشت. سریالی که به نظر میرسد با پیچیدگیهای موضوعی که دارد شاید تماشایش برای مخاطبی که به تلویزیون به عنوان رسانهای برای تفریح و سرگرمی نگاه میکند، دشوارتر باشد.
کارگردان «ناریا» در پاسخ به اینکه چقدر به این موضوع قائل است که باید سلیقه مخاطب را هم تغییر داد اینکه صرفاً بر اساس ذائقه مخاطب پیش نرفت و ناریا چقدر قرار است که چنین موضوعاتی را دنبال کند؟ توضیح میدهد: بعضی از کارها ممکن است برای مخاطب زنگ تفریح و فان محسوب شود. در پشت بعضی کارها هم میتوان درصدی اندیشه گنجاند که برای بیننده دغدغه ایجاد کند. بعضی از کارها هم آن بخشش سنگینتر از فان و اوقات فراغتش است.

حضور شخصیتهای غیرارگانیک، نادیدنی و جن در ناریا!
افشار ادامه میدهد: ناریا از آن دست کارهای صاحب اندیشهای است که قرار است با مخاطب ارتباطی بگیرد و حرفهایی برای گفتن دارد. خب برای مخاطبی که بهخصوص در سالهای اخیر یک مقدار به کارهای ساده و سطحیتر عادت کرده است، تعمق و فکر کردن بیشتر سخت است و دلش میخواهد زود به پایان و نتیجه برسد؛ این یک عادت برای مخاطبان ما شده بود و زمانی به شوخی میگفتند بعضی از مادران که سریالها را میبینند انتهای کار را به راحتی حدس میزنند اما «ناریا» اصلاً اینطور نیست، به هیچ وجه هیچکس نمیتواند حتی پیش بینی لحظات بعد آن را داشته باشد و آن هم به این دلیل است که در حال بیان موضوعات مهمی در این قصه هستیم که اگر بخواهم اصطلاحا به مخاطب یک سرنخ بدهم یا تقلبی برسانم که به بهتر یا راحتتر دیده شدن سریال کمک کند، این است که «ناریا» در مسیری که در حرکت است، عناصر ارگانیک و غیرارگانیک را برای رسیدن به هدف به نمایش میگذارد. اینکه در این بستر چه جریاناتی میتوانند چه حرکتهایی را در مواجهه با اهدافی که در پیش دارند، انجام بدهند. ما به هر حال یک نخبه ایرانی، یک دانشمند ایرانی را در یک طرف ماجرا داریم و یک طرف هم جریاناتی در آن توطئه میکنند که نگذارند این نخبه ما به هدفش برسد.
او با اشاره به محتوای قصه ناریا یادآور میشود: روزی مقالهای از یکی از سیاستمداران بزرگ آمریکایی دیدم که میگفت دشمن ما، فقط کسی است که به خطوط قرمز علمی ما نزدیک شود؛ یعنی هر کشوری یا هر دانشمندی در هر کجای دنیا بخواهد در زمینه علمی پیشرفت کند و به یک تکنولوژی فراتر دست پیدا کند که در انحصار خودشان هست، دشمنشان محسوب میشود و حالا برایش طرح و برنامه دارند؛ یا جذبش کنند یا در مسیرش خرابکاری کنند تا حذفش کنند.
افشار اضافه میکند: ما این سه برنامه را مبنای درام «ناریا» قرار دادیم. نخبهمان هم سر جایش است. جریاناتی قرار است این سه اهدف را دنبال کنند؛ جذب نخبه ایرانی، خرابکاری و یا با عناصری که در اختیار میگیرند که هم ارگانیک و هم غیرارگانیک است ـ یعنی به قولی نادیدنی ـ او را حذف کنند. همین الان در اسرائیل اداره جن شناسی داریم؛ یعنی اینها از طریق مسائل ماورایی، از طریق نیروهای غیرارگانیک و نادیدنی شروع به زدن دشمنان خود و طرح توطئه میکنند. اینها بخشی از عناصر نمایشی ماست که اگر مخاطب ما عمیقتر به آنها دقت کند پی میبرد که چه موضوعات و چه لایههای پنهانی در قصه هست.
جواد افشار درباره شخصیتهای ناریا توضیح میدهد: ما در سریال ناریا شخصیت جن داریم، شخصیتهای نادیدنی و غیرارگانیک داریم که نشانههای آنها را در سریال گذاشتهایم و امیدوارم که هرچه جلوتر میرویم این لایهها بازتر شود. من مطمئنم اگر مخاطب این کار را دنبال کند، جذبش میشود و نه تنها بازپخشهایش بلکه بازپخشهای بعدیاش در سالهای آتی را هم میبیند. این کار حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
برای سریال «گاندو» شبکههای خارجی چندین برنامه پخش کردند
سالها پیش برای برخی از پروژههای تلویزیونی که مقداری با پیچیدگی موضوعی همراه بودند، نشستهای کارشناسی برگزار میشد که به گفته جواد افشار برگزاری این نشستهای کارشناسی، میراث مدیران باهوش گذشته در صداوسیما بود.
این کارگردان درباره لزوم برگزاری چنین نشستهای کارشناسی در امتداد پخش سریالی مثل ناریا، با هدف شکلگیری تدریجی ذائقه مخاطب و کمک به درک بهتر داستان، اظهار میکند : برگزاری این نشستها جزو رویههای سالهای گذشته و میراث مدیران باهوش گذشته بود و امیدوارم که مدیران جدید فعلی هم از این تجربیات استفاده کنند. به هر حال در کاری که حرفی برای گفتن دارد، اندیشههای پنهان و لایههای پنهان دارد و قرار هست رفته رفته باز و به مخاطب منتقل شود، رسانهها هم باید موثر باشند و همگام با ما بتوانند موازی در جامعه حرکت کنند. حال چه رسانهها، چه منتقدان و چه حتی برنامهسازانی در خود سازمان صداوسیما که بتوانند این موضوع و این مسئله بسیار مهم حیاتی جامعه امروزی ما که خیلی استراتژیک هم هست را تبیین کنند. به هر حال نقش تبیینِ یک موضوع و جانمایی در بین جوانان و نسلهای امروزی، بسیار مهم است.
امیدوارم پیشنهاد برگزاری نشستهای کارشناسی مقبول برخی از مدیران قرار بگیرد و میزگردهایی را با حضور کارشناسان مربوطه طراحی کنند. یادم است برای سریال گاندو، بیبیسی و امریکا چندین برنامه 45 دقیقهای در رابطه با مسائل سیاسی، امنیتی و جاسوسی و ضدجاسوسی گذاشتند و کارشناسان تحلیل و نقد و برخی هم حمایت کردند. در هر صورت یک کالای فرهنگی که میلیاردها هزینه صرف آن شده و سالها بر روی آن زحمت کشیده شده، فقط با یک بار نمایش داده شدن نباید حرام شود، حرفهای دیگری باید در کنارش به مخاطبان منتقل شود و امیدوارم مدیران ما به این بخش از وظیفهای که بر دوششان هست بهتر عمل کنند.
http://www.khozestan-online.ir/Fa/News/1096828/جواد-افشار--از-سریال-«گاندو»-سوءاستفاده-شد