پیام
خوزستان - خراسان /ماشین قدیمی بود اما هنوز کار میکرد. صفحه کوچکی با اعداد و محاسباتی که برای ذهن انسان بسیار پیچیده بودند، سوسو میزد. مردی نزدیک شد، چهرهاش پر از نگرانی بود. پرسید: «میتونی برگردونیش عقب؟» ماشین زمزمه کرد و چرخدندههایش به نرمی به حرکت درآمدند. با صدایی مصنوعی و یکنواخت پاسخ داد: «چی رو برگردونم؟» مرد با صدایی که به سختی شنیده میشد، گفت: «اشتباه رو... همون که باعث شد همه چیز از بین بره.» ماشین متوقف شد و صفحهاش شروع به چشمک زدن کرد. در نهایت گفت: «هیچ اشتباهی وجود نداره... فقط اصلاح.» مرد خم شد، شکستخورده پرسید: «پس تموم شد؟» ماشین پاسخ داد: «شروع شده.»