بزرگنمايي:
پیام خوزستان- در شش ماه نخست امسال (1402) سه کتاب تحقیقی
جالب توجه در زمینه دزفولشناسی منتشر شدهاند: «شرکت پل دزفول»، «آواهای
آیینی دزفول» و «درآمدی بر گویششناسی لری و دزفولی»؛ با توجه به اهمیت هر
یک از سه کتاب نامبرده در شناخت جنبه یا جنبههایی از تاریخ، تمدن و فرهنگ
شهر باستانی دزفول دکتر عباس امام (نویسنده، مترجم، خوزستانپژوه) در زیر
به معرفی تفکیکی هر یک از سه کتاب مذکور پرداخته و برای انتشار در اختیار
ایسنا گذاشته است.
1.شرکت پل دزفول: تاریخنگاری جدید پل ساسانی. نویسنده رضا مسعودینژاد. تهران: انسانشناسی. 329 صفحه. قیمت: 290 هزار تومان.

پل باستانی دزفول، کهنترین پل ایران است که
در دوران ساسانیان ساخته شده و اکنون تنها پلی است که همچنان برپامانده و
محل تردد است و حتی تا همین یکی دو دهه اخیر، به مدت حدود 80-90 سال محل
رفت آمد انواع و اقسام خودروهای سبک، نیمهسنگین و حتی کامیونهای سنگین.
این پل ماندگار، در طول 1750 سال گذشته براثر سیلابهای سهمگین رود دز و یا
بیتوجهی زمامداران محلی و ملی بارها و بارها تخریب جزیی یا کلی شده و
طبعا در دوران اسلامی چندین و چندبار بازسازی گردیده است. این پل که در محل
با نام «پل قدیم» شناخته میشود، سازه مهندسی چشم نوازی است که شرق
دزفول را به غرب آن متصل میسازد و در دوران اولیه ساخت آن نقطه اتصال شهر
تاریخی باستانی جندی شاپور به منطقه بینالنهرین بوده است. پل، همچنین در
پیوند دادن مردم منطقه اصلی شهر به دهها روستای اطراف دزفول نقش مهمی
داشته و دارد. در اهمیت این پل همین بس که بگوییم پل قدیم دزفول نماد رسمی
شهر دزفول در اسناد، سربرگهای مکاتباتی و نیز اخبار و مواد تبلیغات شهری و
نظایر آنهاست.
روشن است که سازهای با این ویژگیها و این
دیرینگی در گذر اعصار و قرون باعث جلب توجه مسافران، جهانگردان، محققان و
مقامات حکومتی بسیاری شده است؛ خواه ایرانی و خواه انیرانی. پل قدیم دزفول،
در جابجاییهای نیروهای نظامی طول قرنهای گذشته نیز نقش بسزایی داشته
است، به ویژه تا دوران جنگ جهانی اول. از آخرین بازسازیهای اساسی این پل
میتوان از بازسازی در دوران محمدعلی میرزا دولتشاه (حاکم غرب کشور و فرزند
فتحعلی شاه قاجار) و بعدها در دوران رضاشاه پهلوی نام برد.
تک نگاشت مفصل و دقیق «شرکت پل دزفول؛
تاریخنگاری جدید پل ساسانی»، تقریبا تمامی منابع باستانی، منابع دوران
اسلامی، منابع شرقشناسان و ایرانشناسان اروپایی ذیربط را در سرتاسر جهان
گردآوری کرده و مورد بازبینی تخصصی و بازخوانی انتقادیـعلمی قرار داده
است. کتاب پژوهشـمحور مسعودینژاد شامل مقدمه، نوشتار اول، نوشتار دوم،
نوشتار سوم، نوشتار پایانی، کتابشناسی و ضمایم است. در «نوشتار اول» (با
حدود 20 صفحه حجم)، نویسنده منابع اصلی خود را با دیدی انتقادی معرفی کرده
است. نگاه انتقادی مسعودینژاد باعث شده تا وی در این نوشتار، یافتههای
قابل اعتنای جدیدی مطرح سازد. در «نوشتار دوم»، مسعودینژاد اسناد دقیق و
متعدد قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم در همین زمینه را مورد ارزیابی دوباره
قرار میدهد.
در این بخش پربار و دقیق است که خواننده با
شمار بسیار زیادی عکس نویافته از پل دزفول در منابع بریتانیایی و فرانسوی
برخورد میکند که مسعودی با پیگیری و دردسرهای بسیار از آرشیوهای شخصی و
دولتی بریتانیاییها و فرانسویها دریافت کرده و به تجزیه و تحلیل فنی
عکسها می پردازد. نتیجهگیریهای ارزشمندی نیز درباره محتوای عکسها و
تغییر ویژگیهای سازهایـمعماری پل در گذر حدودا 150-160 سال گذشته
ارایه شده است.
در همین بخش است که خواننده برای نخستین بار
با کهنترین عکسها از پل دزفول برخورد میکند (صص. 37- 43). گزارشهای
دهه 1880 میلادی: از جمله گزارش والتر بارگین، گزارش حاج عبدالغفار
نجمالملک، گزارش لرد کرزن، گزارش ژنرال گوردون؛ مستندات ابتدای دهه 1890
میلادی: گزارش سری نظامی مک سونی و عکسهای مک کویین در آستانه قرن بیستم:
روایتها و عکسهای حیدر میرزا، دوراند و جلیلالدوله، گزارش فن روگن و
گزارش ارنست هرتسفلد نیز در همین بخش گنجانده شده و مورد نقد و بررسی
عالمانه قرار گرفتهاند (صص. 29- 181).
اما میتوان گفت که مهمترین بخش پژوهشی و
تخصصی کتاب، «نوشتار سوم» آن است که مسعودینژاد از صفحه 126 تا 181 با
دقت کامل به بازخوانی پرونده بازسازی اساسی پل دزفول در جریان جنگ جهانی
اول توسط بریتانیاییها و مشارکت اهالی دزفول میپردازد. اصل قضیه روایت
شده تحلیلی این بخش در آن است که بدانیم پل قدیم دزفول در آستانه جنگ جهانی
اول عملا از کاربری برخوردار نبوده و یا آسیبهایی جدی دیده بوده و چون در
آن زمان نیروهای بریتانیایی مستقر در خوزستان در دزفول نیز مستقر شده
بودند در نتیجه با همکاری مردم و متمولان دزفولی و تشکیل یک شرکت سهامی
بریتانیاییـایرانی (یا دراصل، دزفولی) طی چند مرحله و چند ماه پل آسیب
دیده باستانی بازسازی شده و مورد بهرهبرداری قرار میگیرد تا هم جامعه
شهری دزفول و هم جامعه گسترده و پرشمار روستاییان دزفول از آن بهرهمند
گردند.
اگرچه اشاره به این ماجرای تاریخی در منابع
تاریخ عمومی دزفول همواره به صورت گذرا مطرح بوده است، اما این نخستین بار
است که به کوشش شایسته جناب مسعودینژاد جزییات مستند این اقدام ابتکاری
مهندسی، اجتماعی، اقتصادی با بهرهگیری از منابع مستند و دقیق آرشیوی غربی
(که ما متاسفانه به آن بیتوجه یا کمتوجه بودهایم) مورد بررسی و دقت نظر
قرار میگیرند. صفحهصفحه و پاراگرافپاراگراف این بخش پر است از ارجاعات و
استنادات نویسنده به رویدادهای خرد و کلان مرتبط با آن طرح سرنوشتساز و
آبادگرانه. «نوشتار پایانی» کتاب با عنوان درسهایی از تاسیس شرکت پل
دزفول، با توجه به عنوان آن در تشریح درسهایی است که از اجرای چنین طرح
عامالمنفعهای میتوان گرفت.
به نوشته مولف «روشن است که تصمیمگیرندگان
اصولا توجهی به حفظ یکپارچگی ساختاری و شکل تاریخی این پل باستانی
نداشتهاند» (ص. 186). منابع فارسی و انگلیسی پرشمار ذیربط مورد استفاده
مولف در بخش پایانی ذکر شدهاند. بخش «ضمایم» کتاب نیز دربرگیرنده دو ضمیمه
بسیار حجیم از اسناد و مدارک انگلیسی است که مسعودینژاد با دقتی
مثالزدنی از آرشیو ملی بریتانیا و نیز آرشیو دولت هند در کتابخانه ملی
بریتانیا به دست آورده و همه را در 130 صفحه تنظیم کرده است.
با توجه به اینکه هر خوانندهای مشتاق یا
کنجکاو است دریابد نام طراح یا سازنده (یا سازندگان) باستانی این سازه
باستانی چه بوده است، انتظار میرفت نویسنده پژوهشگر این اثر بیبدیل به
نام سازنده رومی پل نیز اشاره میکرد. یادآور شوم که در توضیحات صفحات 66 –
67 کتاب «مجمل التواریخ و القصص» به تصحیح استاد ملک الشعرای بهار (سال
چاپ 1318) نام سازنده پل قدیم دزفول «اندیمشک رومی» ذکر شده است. ولی معلوم
نیست چرا این اثر ذیربط از دید تیزبین نویسنده گرامی پوشیده مانده و
اشارهای به آن در منابع نیز دیده نمیشود. با این وجود، این تکنگاشت علمی
سراسر تحقیقی تاکنون تک است و شایسته تقدیر بسیار.
2.آواهای آیینی دزفول. به اهتمام محمدحسین حکمتفر و فریده پوریزدی. دزفول: انتشارات دارالمومنین. 173 صفحه. قیمت: 180 هزارتومان.

شهر دزفول، در طول دوران تاریخ اسلامی ایران
همواره به عنوان شهری مذهبی و با انگیزهها و علایق دینی خاص شناخته شده
بوده و هست. به ویژه، علاقه مردمان دزفول به ارزشها و شعایر شیعی زبانزد
است و در منابع تاریخی ایرانی و غیر ایرانی به این نکته بسیار اشاره شده
است. همین امروز نیز در مناسبتهای اسلامیـشیعی خاص، دزفولیها سنگ تمام
گذاشته و متناسب با فضای شاد یا غمبار مربوطه تمام کوچه و خیابانهای شهر
را آذینبندی میکنند؛ سرتاسر رنگ، نور و نواهای شاد دینی و یا برعکس
سرتاسر سیاهپوش در ماتم بزرگان مذهب. این جنبه از حیات فرهنگی دزفول و
دزفولیها، از لحاظ تشخیص هویت اعتقادیـرفتاری مردم این شهر و از لحاظ
مردمشناسی و جامعهشناسی شهر و منطقه دارای اهمیت خاصی است. «کتاب آواهای
آیینی دزفول»، رسالهای است تحقیقی و مستند در این زمینه.
از عنوان کتاب پیداست که متن با موسیقی محلی
یا مقامی دزفول نیز ارتباط دارد. عنوان فرعی کتاب ـ«همخوانیهای پامنبری
در دزفول از عهد قاجار (تکیه دولت) تا 1350 ش»ـ بیشتر گویای این جنبه از
تعامل مفاهیم و ارزشهای مذهبی، شعر و شاعری و کلام آهنگین و موسیقایی در
این زمینه است. طبعا، این جنبه هنری فوقالعاده رایج در آیینهای مذهبی
دزفول، از لحاظ تحقیقاتی ذیربط نزد برخی جریانات تا حدودی در رده تابوها
تلقی شده است. اما، مولفان کتاب (آقای محمدحسین حکمتفر و خانم فریده
پوریزدی) بیواهمه وارد این عرصه پژوهشی شدهاند. به نوشته کتاب:
بعد از انقلاب مشروطیت، بعضی از ذاکرین از
خوانندگان درجه اول موسیقی رسمی شدند، مانند تاج اصفهانی، ادیب خوانساری،
عبدالله خاندوامی، حسینعلی نکیسا و قمرالملوک وزیری. این موضوع نیز جالب
است که خوانندگان بسیار مشهور بعدی مانند فاختهای و بنان از ذاکرین تعلیم
گرفتهاند و عدهای از آنان فرزندان ذاکرین بودهاند، مانند بدیعزاده.(ص.
6).
مولفان کتاب، پس از مروری بسیار کلی و
اجمالی بر تاریخ ارتباط میان شعر و موسیقی در تاریخ جهان و ایران در
«مقدمه» اثر، به جنبههای ذیربط این موضوع در موسیقی مذهبیـاسلامیـشیعی
ایران پرداخته و سپس در ادامه از نقش تنی چند از روحانیون برجسته دزفولی
نام میبرند که در طی حداقل دو قرن اخیر در این زمینه نقشآفرینی کردهاند.
از جمله روحانیون بلندمرتبه دزفولی مرتبط با تنطیم و تدوین و اجرای آواها و
نغمههای مذهبی شهر از ملا ولی ذاکرصالحی که هم موسیقیشناس بسیار
نامآوار بوده نام برده و هم از ملاحسن بزی (نکیسا). به نوشته کتاب، این دو
و دیگر مداحان، تعزیهخوانان، روضهخوانان و نوحهسرایان دزفولی به لحاظ
نظری و عملی با دستگاهها و مایهها و گوشهها و غیره و نیز با دستگاههای
خاص موسیقی مانند راستپنجگاه، ماهور، شور، همایون، نوا و غیره آشنایی
داشته و دارند.
همچنین، «از نغمات معروف محلی دزفولی آواز
مارضایی، آعبدالصمدی و ظهیری است که در دستگاه شور و نوا اجرا میگردید.
شاعر عارف و مجتهد کبیر مرحوم سیدحسین ظهیرالاسلام (متوفی سال 1337 هجری
قمری) مبتکر دو گونه آواز است. یکی گوشه ظهیری در دستگاه شور و دیگری مثنوی
در مایه شوشتری. گوشه ظهیری معمولا در دزفول با اشعار آیتالله
ملامحمدرشید ضیاییدزفولی همراه است» (ص. 8). یادآور شوم که برخی از
معروفترین خوانندگان دزفولی معاصر نیز همزمان مداح مذهبی نیز بودهاند؛
مانند مانده آرینفردزفولی (مشهورترین خواننده دزفولی قبل از انقلاب اسلامی
)، ابراهیم رودبندی، عبدالکریم پاکسیرت (خواننده و استاد موسیقیشناسی)،
علی تاج (پدر خواننده شهیر وحید تاج)، وحید تاج (خواننده نامدار دزفولی)،
آمحمود شاهی، غلام کاظمزاده، علیرضا جهانیفرد، احمد چاقوساز (عسگری) و
چندین هنرمند دیگر.
کتاب «آواهای آیینی دزفول» حاوی متن 94
نوحه از 42 تن از همخوانان و همسرایان مذهبی دزفولی است که در دزفول این
افراد را «پامنبریخوان» مینامند. نام تنی چند از این پامنبریخوانهای
دزفولی حال و گذشته عبارت است از: ملامحمدتقی ناهیدیدزفولی، ملااسدالله
آواییدزفولی، ملاعبدالحسین حزین، ملاطاهر ذاکردزفولی، ملامحمدجواد
واصلدزفولی، ملاغلامعلی مخبردزفولی، سیدمحمدباقر فصیحالسلطنهدزفولی،
ملاژولیده دزفولی، ملا مادحدزفولی، ملاحسین خلیفه، ملایعقوب تدیننژاد و
بسیاری دیگر. همچنین ، عکسهایی از این 42 تن نیز در کتاب درج شده است. از
ابتکارات جالب توجه کتاب اینکه یک دیویدی (DVD) نیز همراه دارد که حاوی
نمونههایی ضبط شده از اجرای این گونه نغمات دلنشین مذهبی دزفولی است. من
شخصا با توجه به خاطرات دوران کودکی و نوجوانی خود از شنیدن و مشاهده اجرای
این گونه مراثی در دزفول و اندیمشک قدیم قبل از انقلاب، از مشاهده دوباره
برخی اجراها و تصاویر برخی مداحان قدیمی لذت بردم و با برخی نغمههای
شورانگیز خاطرهبرانگیز احساساتی شده و گریستم، به خصوص نوحه شماره 27 که
سراینده آن ناصرالدین شاه قاجار بوده و نوحهگران خوشصوت دزفولی به شکلی
بسیار تاثربرانگیز آن را اجرا میکردند:
ای گل خوشرایحه الرحمن/علمه القرآن و خلقه الانسان
اکبر تو، اصغر تو شد شهید/و الشمس و القمر بحسبان
یاور و یاران تو گشتند شهید/ و النجم و الشجر یسجدان
شاه شهیدان به جنود ابن سعد/گفته که الاتطغوا فی المیزان
شاه شهیدان به سکینه گفتا/جان پدر کل من علیها فان
شمر مرو جانب این خیمهها/حور و مقصورات فی الخیام
گفته یزید با لب و دندان شاه/کانهن الیاقوت و المرجان
ماتم شاه شهداست ای یاران/ نیست به جز در خور ظل سلطان
در هر حال، «آواهای آیینی دزفول» کتابی است
در نوع خود تاریخی و ماندگار از هنرنماییهای خالصانه و بیریای گروهی از
مداحان مذهبی دزفول در حدود یکیـدو قرن گذشته.
3.درآمدی بر گویششناسی لری و
دزفولی (نویسنده جی. ام. آونوالا). مترجم علیرضا کلانتریان (زیر نظر دکتر
عباس امام). قم: انتشارات تاظهور. 277 صفحه. قیمت: نامشخص.

دزفول، به لحاظ جغرافیایی در موقعیتی واقع
شده که همواره در طول تاریخ به دلیل مجاورت با سکونتگاه اقوام لر، بختیاری،
عرب و ایلامی درصد خاصی از باشندگاناش وابستگان به این اقوام کهن ایران و
خوزستان بودهاند. از پرشمارترین اقوام درون شهر دزفول و نواحی پیرامونی
آن قوم گرامی لر هستند. پیشینه حضور دیرینه لرها در دزفول به حدی است که
همواره درصد بالایی از شهروندان دزفول را شهروندان لر یا بختیاریتبار
تشکیل دادهاند. بدیهی است به این ترتیب بخشی از بازتاب هویت دزفولیها در
جلوههای گویشی لری در مراودات زبانی مردمان دزفول بوده است.
کتاب «درآمدی بر گویششناسی لری و دزفولی»
ترجمه علیرضا کلانتریان (زیر نظر دکتر عباس امام) به لحاظ تاریخی بیتردید
نخستین پژوهش زبانشناختیـمردمشناختی مرتبط با دو گویش لری و دزفولی
است که گردآوری دادههای آن به صورتی حضوری و میدانی در حدود 90 سال پیش
بین سالهای 1307 تا 1319خورشیدی در شهرهای شوش و دزفول انجام گرفته و
بعدها در قالب همین کتاب در حدود 65 سال پیش (1959م/ 1338خ) به زبان
انگلیسی در هندوستان منتشر شده است.
مؤلف این اثر به نام دکتر جمشید مانکجی
اونوالا (Jamshid Maneckji Unvala) که از پارسیان ایرانیتبار اهل هندوستان
بوده است، در آن دوران (1307 - 1319خ) به عنوان عضوی از «هیات
باستانشناسی فرانسه» (به سرپرستی باستانشناس، شوششناس و ایلامشناس
نامدار فرانسوی رولاند دو مکنم) در شوش و روستاهای آن، این پژوهش ارزشمند و
پیشگامانه را به انجام رسانده است. دکتر اونوالا هم کارهای باستانشناسی و
زبانشناسی انجام میداده است و هم با توجه به احاطه کمنظیر خود به
زبانهای باستانی ایران و به ویژه زبان پهلوی و نیز متنهایی مانند اوستا و
همچنین زمینههایی مانند سکهشناسی و سانسکریتپژوه (که درباره همه این
زمینهها صاحب تالیفاتی بوده است) موفق شده تا با دقتی تحسینبرانگیز کار
گویششناسی لری و دزفولی را به فرجام شایسته برساند.
آنچه ارزش کار اونوالا را دوچندان میکند
این است که بدانیم در آن زمان اصولا هنوز نهادی به نام دانشگاه در ایران به
وجود نیامده بود و بعدها حدود 30 سال طول کشیده تا برای نخستین بار در
دانشگاه تهران بخشی آموزشی به نام زبانشناسی بنیان گذاشته میشود.
مطالعه دقیق این اثر نشان میدهد که اونوالا
با چه حوصله و ظرافتی به لایههای گوناگون این دو گویش محلی پرداخته و
چقدر خوب توانسته با جزییترین پدیدههای زبانی و فرهنگی مردمان بومی و
عشایری آن زمان شوش و دزفول ارتباط برقرار کرده و یافتههای زبانشناختی
خویش را با سبک علمی آوانگاری (واجنگاری) ثبت و ضبط کند. اونوالا، ضمن
دستهبندی دقیق نام بسیاری از ابزارها، بیماریها، بازیها، جانوران،
میوهها، داروها، سبزیجات، عوامل جوی، پوشاک، نسبتهای فامیلی، موادغذایی،
زیورآلات و نظایر آنها توانسته هم چگونگی پیوستگی زبانیـفرهنگی دو گویش
لری و دزفولی را به نمایش بگذارد و هم ارتباط این دو گویش با زبانهایی
مانند عربی فصیح و عربی خوزستانی، پهلوی، گجراتی، پازندی، سانسکریت، دری،
سریانی، ترکی و غیره و نیز گویشهایی مانند بختیاری، نطنزی، خوانساری،
تهرانی، سمنانی، لری نهاوندی، لری دریکوندی، پشتکوهی و غیره را نیز مستند
ساخته و حتی وامواژههای برگرفته این دو گویش از زبانهای اروپایی را نیز
به مخاطب بنمایاند.
استناد اونوالا به فرهنگ لغتهای پیشگام
مانند فرهنگ سه زبانه انگلیسیـفارسیـعربی جان ریچاردسون (چاپ 1806
لندن)، فرهنگ فارسیـانگلیسی اشتینگاس (چاپ 1892، لندن) و فرهنگ فارسی
پالمر (چاپ 1920، لندن) به غنای کار وی افزوده است. یادآور میشوم که این
فرهنگنامهها چندین دهه پیش از فرهنگنامههای دوزبانه حییم و یا
فرهنگهای یکزبانه دهخدا و عمید به رشته تحریر درآمده بودهاند. افزون بر
اینها، اونوالا در مواردی نیز از یادداشتهای دقیق زبانیـگویشی میدانی
رولاند دو مکنم در شوش نیز بهره گرفته که آن موارد را نیز با صداقت و
امانتداری عالمانه با درج نام «دو مکنم» در هر مورد خاص مشخص ساخته است.
در هر حال، انجام چنین کاری در آن زمان قطعا
از ایرانیهای ناآشنا با مفاهیم زبانشناسی و گویششناسی مدرن برنمیآمده و
میدانیم که اصولا شوربختانه پرداختن پژوهشگرانه و دقیق به این گونه امور
در آن دوران از ارج و اعتباری برخوردار نبوده است و طبعا از این دیدگاه نیز
کار سترگ دکتر اونوالا شایسته ستایش است. البته، این نکته به هیچ روی از
ارزش و اعتبار تاریخی پیشگامانه اثر نمیکاهد، به ویژه اینکه میبینیم از
زمان چاپ اصل انگلیسی این اثر گرانسنگ در 65 سال پیش تاکنون، پژوهشهای
خود ما ایرانیها و خوزستانیها در زمینه گویششناسی لری و دزفولی محدود به
کمتر از 10 مورد پایاننامه کارشناسی ارشد و یا مقالات مستخرج از این گونه
پایاننامهها در نشریات دانشگاهی موسوم به مجلات علمیـپژوهشی کشور بوده
است، هرچند امید است در آینده شاهد استمرار و گسترش این گونه پژوهشهای
میدانی یا کتابخانهای مرتبط با زبانها، گویشها و فرهنگهای منطقه باشیم.