بزرگنمايي:
پیام خوزستان- نجلا درخشانی کارشناسی ارشد مرمت شهری، این مطلب برای انتشار در اختیار ایسنا گذاشته است:
«متروپل فروریخت». خبر به این کوتاهی بود اما درد و زخمی به وسعت کل ایران در دل خود داشت.
ساختمان شماره 2 متروپل شـهر آبـادان که
در تقاطع خیابان امیری و خیابان سـیزدهم (کوچه برق) شهر آبادان قرار داشت،
در تاریخ دوم خرداد 1401 فروریخت و ریزش آن منجر به از میان رفتن شمار
زیادی از کارگران، افـراد حاضر در سـاختمان و همچنین شـهروندان حاضر در
محدوده سـاختمان شد.
بیشتر انتقادهایی که در این یک ماه در
رسانهها و میان کارشناسان مطرح شده اشاره به ضعف سازهای و ساختاری بنا،
عدم رعایت اصول فنی و مهندسی و فساد اداری داشته است. اما اگر قدری به
عقبتر برگردیم و سابقه تاریخی و بافت محلهی امیری را بررسی کرده و کمترین
شناختی از آن داشته باشیم باید اولین خطا را جانمایی این آسمانخراش در
بافت ریزدانه و تاریخی امیری دانست. بافتی که قدیمیترین محله شهر صنعتی
آبادان بوده و تعدد تکدانههای تاریخی و ارزشمند ثبت شده و ثبت نشده در
آن، گواهی در تایید این موضوع است. بافتی که در نقشههای قدیمیای که توسط
شرکت نفت ایران و انگلیس ترسیم شده و در آرشیوBP (British Petroleum) است،
با نام روستای آبادان یا شهر آبادان (Abadan towne/Abadan village) معرفی
شده است. دلیل آن هم فرم و منظر بافت بوده که سیمایی سنتی، یکدست و ساده
داشته است.
در زمانی نه چندان دور به جای این دو برج،
سینمایی وجود داشته به نام متروپل که در سال 1328 ساخته شده و داری 500
مترمربع زیربنا و 700 نفر گنجایش بوده است اما در زمان جنگ تحمیلی بخش
اعظمی از آن تخریب شده و بعد از جنگ به صورت متروکه باقی ماند. قبل از
احداث برجهای متروپل مدتی این فضا به عنوان پارکینگ شهرداری استفاده
میشد و هر کدام از قدیمیهای شهر از کنارش رد میشدند آهی میکشیدند و به
یاد بهترین خاطراتشان که در این سینما سپری کرده بودند، میافتادند. مکان
خاطرهای مهم و تاثیرگذار که به جای بازسازی و احیا با همان کاربری تبدیل
شد به دو آسمانخراش بیهویت و ناهمگون با بافت پیرامونش.
حیات بافتهای سنتی به انسجام و یکپارچگی
کالبدی، عملکردی، بصری، هندسی، فضایی و حفاظت از ارزشها وابسته است و
معیار انسجام بافت تداوم حضور انسان و خاطرات وی و تقویت حس تعلقخاطر
افراد ساکن در آن بافت است. لذا با حذف هریک از آثار، مکانخاطرهها و
ارزشها، حیات بافت به مخاطره افتاده و خدشهدار میشود.
«ارزشهای معماری میبایست محافظت شوند چه
آنگاه که صحبت از بناهای مفرد به میانه است و چه آن گاه که هستههای کامل
شهری مورد نظر است. این ارزشها آنگاه که بیان به زبان حال فرهنگ پیشین
بوده و یا علاقهمندی همگانی را پاسخ میگویند میبایست مورد مراقبت قرار
گیرند». (کنگره بینالمللی معماری مدرن اتن 1933م.)
بافت محله امیری بهلحاظ جنبههای
کالبدی، کارکردی و معنوی آن اهمیتی دو چندان در حوزه حفاظت و مرمت دارد و
نیازمند حساسیت بیشتری بوده اما کمتر توجهی به این امر مهم در توسعه
درونزای بافت شده است.
«برجها و آپارتمانهای بلندمرتبه یکی از
عناصر مهم در بافت شهری به شمار میروند و توزیع آنها در سطح شهر، به دقت
مورد تجزیه و تحلیل فضایی شهرسازان قرار میگیرد. در بلندمرتبهسازی، ضوابط
و استانداردهای دقیق بین ارتفاع و فضای باز مدنظر قرار میگیرد. این
ضوابط، ارتباطی جداییناپذیر با فضاهای باز شهری دارند» (کتاب سبز شهرداری
جلد 2) که در همه شهرها این ضوابط و استاندارها در طرح تفصیلی ذکر شده و
شهرداریها موظف به اعمال آنها هستند.
در طرح تفصیلی آبادان کاربری پیشنهادی
برای این مکان شامل چند نوع اعم از فرهنگی ـ هنری، پارکینگ و تأسیسات شهری
بوده است و حالا چرا مجوز ساخت این مجتمع چند کاربرده با تعدادی کاربری
متفاوت پیشنهاد شده جای سوال و تعجب دارد! اما مساله مهم جانمایی و طراحی
یک معماری میانافزا بدون نیازسنجی، بدون توجه به هویت، تاریخ، نوع
دانهبندی بافت پیرامون و درصد اشغال زمین آن است.
در معماریهای میانافزا باید اصالت، هویت
و ارزشهای بافت در برگیرنده و میزان یکپارچگی محیط پیرامون با طرح و
ساختار جدید مورد ارزیابی قرار گیرد.
«مفهوم توسعە میانافزا از آنجاکه ابعاد
مختلفی را در برمیگیرد و در مقیاسهای گستردهای به کار میرود به لحاظ
تئوریک نیز متاثر از طیفهای مختلف نظریات و تکنیکها است اما بهطور کلی
میتوان به سه جنبش عمده که موجب بحث توسعە میانافزا بوده است اشاره کرد:
توسعە پایدار، نوشهرگرایی و رشد هوشمند. این نوع توسعه در مقیاسهای مختلفی
صورت میپذیرد و از یک قطعه تا سطح کل شهر را دربرمیگیرد. توسعە
میانافزا سادهترین تعبیر از توسعە درونزا است که با تاکید بر زمینهای
خالی و رها شدە درونشهری، سعی دارد توسعه را بر روی این اراضی مجددا اتخاذ
کند.» (حاتمینژاد و همکاران، 1394).
بر اساس منشور آتن 1933م. ساختارهای جدید و
مورد قبول در بستر تاریخی، آنهایی هستند که با احترام به بناهای اطراف،
توجه به حجم، رنگ و نمای بناهای پیرامون، با کالبدی خنثی یا فاقد جاذبه و
با توجه به فرم سیما و منظر شهری ساخته شدهاند.
برای ایجاد یک معماری میانافزا قبل از هر
چیزی بررسی بافت و نوع دسترسیها و توجه به اصول و ضوابط مدیریت بحران است
که متاسفانه طراحی و جانمایی این بنا کاملا مغایر با اصول و ضوابط تعیین
شده در زمان بحران است. برخی از این اصول و ضوابط که در مبحث 21 مقررات ملی
ساختمان صراحتا بدانها اشاره شده، عبارتند از:
ـ به منظور کاهش خطر ریزش آوار در مسیر
امدادرسانی، پهنای مسیرهای دسترسـی به ساختمان (معبر) میبایستی حداقل
برابر 1/3 ارتفاع ساختمان باشد (بند 2-1-2-2).ـ
ـ در ساختمانهای بیش از شش طبقه، فرم
ساختمان بایستی به صورتی باشد که در صورت آسیب دیدن، آوار آن باعث مسدود
شدن دسترسی به ساختمان نگردد (بند 1-1-3-2).
ـ شکل (فرم) کلی ساختمانهای مجاور خیابان
اصلی شهر بایستی به گونهای طراحی شود که در صورت تخریب سبب مسدود شدن
معبر اصلی نگردد (بند 2-1-3-2).
برجهای متروپل در کنار خیابان 12 متری
امیرکبیر و کوچه شش متری برق (فرعی سیزدهم) احداث شدهاند که برج شماره یک
شامل هفت طبقه است و برج شماره 2 شامل 10 طبقه مثبت و یک طبقه منفی بوده
است. با نگاهی گذرا به این 2 برج میتوان فهمید که هیچ کدام از اصول و
ضوابط مطرح شده بالا در طراحی و جانمایی آنها لحاظ نشده است و پس از
حادثه رخ داده و تخریب بخشی از برج شماره 2 متروپل که ارتفاعی بیش از 30
متر داشت و در مجاورت کوچه شش متری کم عرضی قرار گرفته بود، به دلیل
مسدود شدن کامل کوچه و نبود راه دسترسی به بخشهای انتهایی برج، به ناچار
میبایست چهار منزل مسکونی را تخریب کنند تا بتوانند هم امداد رسانی را
سریعتر انجام دهند هم به آواربرداری سرعت ببخشند و بتوانند محبوس شدگان
احتمالی و اجساد فوت شدگان را از زیر انبوهی از آوار خارج کنند.
بنابراین اگر جانمایی این معماری
میانافزا به درستی و براساس اصول و ضوابط انجام شده بود تا این اندازه
دخالت در بافت و تخریب بخش زیادی از آن لازم نبود.
«ساختوسازهای جدید باید روح زمان حاضر را
القا و بیان کنند، ولی در عین حال طراح آنها باید زمینه تاریخیای که در
متن آن قرار گرفتهاند را مورد توجه قرار دهد. راهحلها و مسایل مربوط به
طراحی این گونه بناها، بر اساس ارزشها و سنتهای فرهنگی خاص منطقه تاریخی
مورد نظر، نوع وضعیت ساختارهای موجود، میزان همگونی با محل و غیره متفاوت
خواهد بود» (فیلدن و یوکیلتو، 1998م).
این مساله مهم و نحوه طراحی و ایجاد یک
ساختمان جدید در بستر تاریخی و طراحی یک معماری میانافزا در منشورها و
بیانیهها و کنفرانسهای بینالمللی زیادی مطرح و راهکارها و ضوابطی داده
شده اما متاسفانه در اکثر موارد مشابه در ایران توجهی به هیچ کدامیک از
این رهنمودها نمیشود و همواره شاهد عواقب نابهنجار و گاهی جبرانناپذیر آن
بودهایم.
در این راستا به برخی از رهنمودهای بینالمللی برای طراحی میانافزا در بافتهای تاریخی اشارهای میکنم:
اولین کنگره بینالمللی معماران و کاردانان فنی یادمانهای تاریخی ـ منشور آتن 1931م:
ـ حفظ خصوصیت منطقه شهری و چشماندازهای زیبا
ـ عدم استفاده از سبکهای گذشته
ـ لحاظ کردن بنایی خنثی و فاقد جاذبههای خاص به طوری که بر حجم، رنگ و فرم بناهای اطراف غلبه نکند.
کنگره ونیز 1964م:
ساختارهای جدید نباید روابط موجود در بافت (حجم و رنگ) را دگرگون کنند. تعادل اجزا و رابطه آن با محیط اطراف جزو اصول پیشنهادی است.
کنگره رم، 1972م:
از اصالت و استخوانبندی بافت حفاظت شده و به ارتباط حجم و رنگ محیط اطراف آسیبی وارد نشود.
منشور میراث معماری اروپا، 1975م:
ـ استفاده از معماری مدرن، مشروط بر رعایت بافت، تناسبها، صورتها، اندازهها و مقیاسهای موجود.
قطعنامه کنگره آمستردام 1975م:
ـ تدوین قوانین و مقررات مربوط به حجم (ارتفاع بناها، ضابطههای سطح اشغال زمین)، مکانیابی بناها به شکلی هماهنگ
ـ برخورداری معماری معاصر از بالاترین کیفیت موجود
رهنمودهایی برای محوطههای میراث فرهنگی اجلاس مشترک ایکروم و ایکوموس 1983م:
ـ هماهنگ با ریتم شهری و الگوی مورفولوژیکی بافت
ـ تعادل جرم بنای جدید در بافت
منشور گردشگری فرهنگی، 1999م:
وجوه زیبایی، اجتماعی، فرهنگی، طبیعی و
زیستمحیطی باید مدنظر قرار داده شوند. استفاده از مصالح، مواد و سبک بومی
در ساختارهای جدید ارجح است.
منشور نیوزلند، 2010م:
بنای معماری جدید در فرم یا بافت اصیل
اولیه (بافت تاریخی) نقش تکمیلکنندگی دارد. بنابراین باید از تضادهای
نامناسب یا ناسازگاری در فرم، مقیاس، توده، رنگ و مصالح پرهیز شود.
و ...
یکی از مهمترین دلایل و عوامل تشتت و
ناهمگونی در طراحی میانافزای برجهای متروپل عدم وجود کارشناس بافت تاریخی
در شهرداریهای آبادان و عدم آگاهی واحد شهرسازی این ارگان از اصول و
ضوابط طراحی در بافتهای تاریخی است. نقصی که در بدنه اکثر شهرداریها وجود
دارد و همواره زخمهای جبرانناپذیری را به بافتهای تاریخی و سلامت
شهروندان وارد کرده است.
در رابطه با حادثه برجهای متروپل هم اگر
از ابتدا و در گام نخست این پروژه بررسی و کارشناسی دقیقی بر موضوع بافت
محله امیری و راهکارهای طراحی میانافزا، در شهرداری آبادان صورت پذیرفته
بود، قطعا الان نیاز به این مورد نبود که درپی مقصر برای ضعف سازهای
باشند.