بزرگنمايي:
پیام خوزستان -
حادثه فروریختن متروپل آبادان، باردیگر تصویر آتشسوزی و ریزش ساختمانهای بلند و کوتاه ناایمن کشور را در اذهان عمومی زنده کرد. ساختمان متروپل، یک ساختمان بتنی بوده بنابراین نوع میلگردی که در دفترچه محاسبات این پروژه آمده مهم و قابل بررسی است. میلگرد باید مشخصات فنی مناسب داشته باشد. بخشی از میلگردهایی که در بازار آزاد فروخته میشود میلگردهای کششی است.
به طور مثال میلگرد 22 کشیده شده و تبدیل به میلگرد 20 شده است و طبیعی است که این میلگرد خاصیت خود را از دست داده است. به همین دلیل حتی میلگردهایی که در کارخانجات تولید میشود اغلب با مشخصاتی که باید داشته باشد، مطابقت ندارد و اغلب مهندسان ناظر میلگردها را به آزمایشگاه ارایه میدهد تا تمامی آزمایشهای کشش و برش بر روی آنها انجام شود.
عدم نظارت مناسب سازمان استاندارد بر کیفیت برخی از مصالح ساختمانی
در زمینه تولید محصولات فلزی به ویژه میلگرد نظارت درستی نبوده و اغلب کارخانجات تولید میلگرد مشخصات فنی درستی بر روی تولیدات خود ندارند، مجری باید از سازندگان و کارخانجات معتبر مصالح و به ویژه آهن را خریداری کند. میلگردهای کششی مناسب ساخت نیستند و علاوه بر این نکته مهم دیگر این است که اگر در یک ستون میلگرد 22 باید به کار گرفته شود، مهندس ناظر باید حتما کنترلهای لازم را داشته تا تعداد و سایز آنها مطابق با محاسبات باشد و طبیعی است که در مورد ساختمان متروپل نیز این محاسبات حتی پس از ریزش قابل انجام است. تمامی بررسیهای لازم بر روی ساختمان متروپل برای تعیین نقش تک تک آیتمهایی که در روند اجرای کار دچار نقص بوده است قابل انجام است و از کیفیت بتن تا میلگرد تا محاسبات و اجرا میتوان سهم تک تک عوامل را به درستی تعیین کرد.
اختلاط بتن از اهمیت ویژهای برخوردار است. ماسه و شنی که در داخل بتن ریخته میشود باید از کیفیت لازم برخوردار باشد و فاقد خاک باشد. به طور معمول در پروژههای بزرگ آزمایشگاه مستقر در پروژه برای تعیین کیفیت بتن وجود دارد و اگر هم نباشد آن را به نزدیکترین آزمایشایشگاهها ارسال میکنند و مرحله به مرحله میزان آب داخل بتن سنجیده میشود. اگر در ساختمان متروپل، چیتهای آزمایشگاهی وجود نداشته باشد جرم اتفاق افتاده و حتی در مورد این یک آیتم بازپرس پرونده میتواند اعلام کیفرخواست صادر کند.
طبیعی است که با صراحت میتوان گفت بیدقتی و عدم رعایت قوانین مربوط به ساخت و ساز موجب ریزش ساختمان متروپل
آبادان شده است. مقررات ملی ساختمان در بناهای در حال ساخت باید رعایت شده و استانداردهای مربوط به ساختمان و اجرای آن به طور کامل اجرایی شود تا از بروز حوادثی در حین ساخت و پس از آن در زمان بهرهبرداری جلوگیری شود.
به نظر میرسد سیستمهای نظارتی و اجرایی باید کار خود را درست انجام دهند تا از بروز چنین سوانحی در آینده جلوگیری شود. از کنار این حادثه نباید به راحتی گذشت و دلایل بروز آن نیازمند کار کارشناسی مدوام است. تجربه ریزش ساختمان در حین ساخت در گذشته نیز وجود داشته است به همین دلیل رعایت مقررات ملی ساختمان در پروژههای در حال ساخت ضروری است.
با ایمنسازی، عمر ساختمانها را افزایش دهیم
ساختمانیهایی مانند بیمارستانهای طرفه و اختر و یا ساختمان آلومینیوم که مکان عمومی هستند لزوما به تخلیه یا تخریب نیاز نداشته و میتوان با ایمنسازی عمر آنها را افزایش داد. با خطراتی که پیشروی این ساختمانها وجود دارد، ایمنسازی ضروری بوده و باید نگهداری آنها را به روز کرد. همچنین کارشناسان شهرداری، سازمان نظام مهندسی و سایر دستگاهها باید ساکنان را برای ایمنسازی اجباری توجیه کنند. پلاسکو که سوخت و ریخت، گفتیم که جانی برایش نمانده بود و تاب مقاومت در برابر هٌرم آتش را نداشت، اما «متروپل»
آبادان چی؟ او که تازه قد علم کرده بود؟ او که میخواست سری در سرها دربیاورد؛ چرا ناکام فروریخت؟ حادثه فروریختن متروپل
آبادان ، باردیگر تصویر آتشسوزی و ریزش ساختمانهای بلند و کوتاه ناایمن کشور را در اذهان عمومی زنده کرد. شاید برجستهترین خاطره جمعی متعلق به آتشسوزی و ریزش ساختمان پلاسکوی تهران باشد. ساختمانی که روزگاری شاعری در توصیف بلند بودن آن نوشته بود، «سوزنها که از پلاسکو سقوط میکنند، ته گرد میشوند.» پلاسکو سال 95 اول آتش گرفت و بعد از حدود سه ساعت فروریخت. آن حادثه 235 نفر را مصدوم کرد و حدود 20 نفر را مفقود. آواربرداری از پلاسکو هشت روز طول کشید، آتش و ریزش ساختمان به واحدهای تجاری حدود 15 هزار میلیارد ریال خسارت وارد کرد و 3 هزار کارگر نیز بیکار شدند. اقبال شاکری، عضو سابق شورای شهر تهران یک سال بعد از حادثه پلاسکو، علت ریزش آن را شرح داد: طبق استانداردها یک ساختمان با اسکلت فلزی تنها یک ساعت و 30 دقیقه در برابر آتش دوام میآورد و بعد از آن فلز شروع به تغییر حالت میکند و از آنجایی که آتش نهان و آشکار در پلاسکو زیاد بود و این ساختمان اسکلت فلزی بیش از حد استاندارد در حریق گرفتار بوده پس از مدتی فرو میریزد و بر اساس آخرین گزارش، تیم فنی هم اعلام کردند که، چون حریق در این ساختمان از حد استاندارد گذشته بود فروریزش قطعی بوده است و ریزش طبقات بر روی یکدیگر نیز سبب شد که به طور کل این ساختمان فرو بریزد. هیات ویژه گزارش ملی بررسی حادثه پلاسکو، دو ماه بعد از این حادثه برای عدم تکرار حوادث مشابه گزارشی منتشر کرد. گزارشی با چند درس و توصیه برای ساختمانهای مشابه دیگر. نیاز به نصب آسانسور دسترسی آتشنشانی در ساختمانهای بلند، نیاز به تامین ناحیهبندی آتش و لزوم رفع ضعفهای تاسیساتی موجود در ساختمانها به عنوان عامل زمینهساز برای افزایش ریسک حریق، تکمیل و توسعه استانداردها، آییننامهها و مدارک فنی پشتیبان مقررات ملی ساختمان و تهیه و تکمیل مقررات ایمنی برای ساختمانهای موجود و ضرورت تکمیل مباحث 2 و 22 مقررات ملی ساختمان از جمله این توصیهها بود.
4 سال بعد از پلاسکو، اینبار آتش به جان ساختمان دیگری در تهران افتاد. کلینیک سینامهر شمیران در خیابان شریعتی تهران آتش گرفت و 19 نفر را کشت. کلینیک درمانی سینا مهر شمیران، ساختمانی ناامن بود، گزارش مجلس نشان میداد که آغاز حادثه ناشی از اتصالی برق کولر موجود در سقف کاذب پارکینک مجموعه اعلام شده که منجر به آتشسوزی کولر و فروریختن سقف کاذب شده است. در اثر این ریزش مواد الکلی و اشتعالزای موجود در زیر آن محل آتش گرفته و نهایتاً به دو تا از کپسولهای اکسیژن سرایت کرده و منجر به انفجار آنها شد. بعد از این حادثه چند کمیته برای بررسی ساختمانهای ناایمن در تهران تشکیل شدند. بررسیهای سایت خبری اکو ایران نشان میدهد که پایتخت حدود 129 ساختمان پرخطر دارد و منطقه 12 رکورددار بیشترین ساختمان پرخطر در تهران است. 39 پاساژ و سرای تجاری، 25 مجتمع اداری و تجاری، 18 سازمان دولتی و خصوصی، 8 بیمارستان، 3 دانشگاه و یک پارک هم در این لیست به چشم میخورد. ریزش ساختمانهای بزرگ و ناامن تنها مختص تهران نیست، سال 95 برج سلمان مشهد نیز فروریخت. برج سلمان با زیربنای 63 هزار مترمربع در 18 طبقه احداث شده است. رئیس مرکز تحقیقات وزارت راه، مسکن و شهرسازی در آن زمان درباره طعمه حریق شدن این ساختمان گفت: آتش گرفتن نما و ورود آن به موتورخانه از طریق پنجرههای آن بنا، به اظهار مسئول تاسیسات ساختمان باعث شده بود که کابلهای برق دچار سوختگی شود و سیستم پمپاژ آب مربوط به شبکه بارنده خودکار برج در همان زمان ابتدایی حریق بعد از مدتی فعالیت خاموش شد و عملا سیستم اطفای حریق برج از کار افتاد. وقوع آتشسوزی هولناک در ایل گلی تبریز در سال 99 هم در کنار تمام این حوادث پی در پی تنها یک پرسش به ذهن متبادر میکند، آن هم اینکه چرا نتایج گزارش ملی پلاسکو به داد ساختمانهای بعدی نرسید؟ حالا با وقوع حادثه برج «متروپل» در
آبادان آن هم در شرایطی که دقیقا نمیدانیم چه تعداد از هموطنانمان در آن قربانی شدهاند پرسش این است که از حادثه پلاسکو و درسهای آن که در گزارش ملی پلاسکو منتشر شد چه عبرتی گرفتهایم؟
فقط در این گونه حوادث منتظر به صف شدن مقصرین در برابر دستگاه عدالت هستیم. حالا میخواهد این مقصر هر نهاد، سازمان یا فردی باشد. عبدالباقی باشد یا شهرداری، شورای شهر باشد یا نظام مهندسی؛ فرقی نمیکند، همه در یک خط باید در برابر این فاجعه دردناک پاسخ دهند.
مگر میشود سازه عظیمی با 10 طبقه، بالا برود و این چنین فروبریزد؟ آنهایی که به این ساختمان پایان کار دادند کجایند؟ آن ناظر شهرداری که این پروژه را تایید کرده کجاست؟ چرا همانطور که مثل بلای آسمانی بر سر شهروندی که دو آجر از آجرهای حیاط خانهاش را جابجا کرده، نازل میشوید، سر این پروژه خراب نشدید؟
نهادهای نظارتی کجا بودند که کج رفتن این دیوار تا ثریا را دیدند و دم نزدند؟ چقدر کارشناسان گفتند این زیبا که به آسمان رفته است، فرشته نیست و دیوی است که به زودی روی سر همه ما خراب خواهد شد؛ اما گوش شنوایی نبود تا دوم خرداد 1401 که متروپل
آبادان مثل تمام غمهایی که این سالها دیدهایم روی سرمان خراب شد.
چه غمگین که سوم خرداد هم در پیش است. روزی که دلاوران ایران، جان به کف گرفتند و دشمن را از خاک
خرمشهر بیرون کردند و امروز باید بفهمیم که در دل
آبادان سودجویانی هستند که در لباس هم وطن، خون مردم را در بهترین حالت با سهل انگاری در خیابان امیری
آبادان جاری کردند.
امیدوارم که حداقل در این یک مورد بدون هیچ توضیح اضافهای، عدالت برقرار شود. نشود نمایندهای یا مسؤولی بگوید که این یک اتفاق بوده و استثناست و همه ساختمانهای تازه ساخته شده کشور ایمن هستند. این را میگویم چون دیدهایم که نمایندهای گفته است:«بازنشدن ایربگ 100 خودرو بین 900 هزار آمار ناچیزی است!»
القصه که دلمان برای مردمان
آبادان خون است. برای آنهایی که همه مشکلات از آلودگی هوا تا گرانی را تحمل میکنند و امروز هم باید نگران و داغدار آنهایی باشند که زیر آوارهای متروپل دفن شدهاند. این حس را در زمان ریختن پلاسکو به خوبی درک کردهایم. همه منتظر یک خبر از زیر آوار آهن، آجر و آتش بودیم. امید است این بار حداقل آوار کمتر نامهربان باشد.
ما لایق اینگونه راحت مردن نیستیم. ما نباید قربانی مدیران بیکفایت و بیلیاقت شویم، فرقی هم نمی کند، چه برایمان خودرو بسازند، چه بر تولیدات غذایی نظارت کنند، چه مسؤول هوای پاک باشند، چه متولی تائید دارو و چه حاکم ساخت و سازهای خانه ها و مغازه هایمان... به مرگ طبیعی مردن هم گویا قرار است در این سرزمین به "حسرت" تبدیل شود.
تبلیغات در خبربان