شنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۴

فرهنگی

سریال «محکوم»؛ ایده جذاب، بازی‌های اغراق‌‌آمیز

سریال «محکوم»؛ ایده جذاب، بازی‌های اغراق‌‌آمیز
پیام خوزستان - صبا / سریال «محکوم» به کارگردانی سیامک مردانه، تازه‌ترین درام شبکه نمایش خانگی است که با ترکیب بازیگرانی چون ساره بیات، پژمان جمشیدی، کوروش تهامی و مهران ...
  بزرگنمايي:

پیام خوزستان - صبا / سریال «محکوم» به کارگردانی سیامک مردانه، تازه‌ترین درام شبکه نمایش خانگی است که با ترکیب بازیگرانی چون ساره بیات، پژمان جمشیدی، کوروش تهامی و مهران غفوریان قصه‌ای از تقابل عشق مادری با مسئولیت‌های اجتماعی را روایت می‌کند.
در میز نقد این هفته، سه منتقد سینما ـ جبار آذین، محمد تقی‌زاده و فریده ذاکری ـ با مرور بازی‌ها، شخصیت‌پردازی، کارگردانی و فضاسازی، به ارزیابی نقاط قوت و ضعف این مجموعه پرداختند و در کنار تحلیل لایه‌های تراژیک داستان، درباره تابوشکنی‌های فرهنگی و بازنمایی مسائل حقوقی و اجتماعی آن نیز دیدگاه‌های متفاوتی ارائه دادند که در ادامه می‌خوانید.
محمد تقی‌زاده، منتقد سینما:
فضاسازی و میزانسن‌ها در محکوم جای کار زیادی دارد
پیش از ورود به جزئیات، اگر بخواهید ارزیابی کلی از جایگاه سریال محکوم در میان آثار اخیر شبکه نمایش خانگی داشته باشید، چه ویژگی‌ها یا نکاتی را برجسته می‌دانید؟
پیش از صحبت درباره خود سریال، نکاتی را لازم می‌دانم مطرح کنم. نخست اینکه محکوم یکی از جدیدترین سریال‌های شبکه نمایش خانگی است. در شرایطی که سریال‌هایی مثل «از یاد رفته» یا سریال «شغال» از شبکه خانگی در حال پخش هستند و «کنکل» هم که نیمه‌تمام مانده است، در این بازه زمانی «محکوم» فرصتی ایجاد کرده تا مخاطبانی که دیرتر به جرگه طرفداران نمایش خانگی پیوسته‌اند یا صرفاً شنیده‌هایی درباره این فضا داشتند، بتوانند آن را تماشا کنند. همین تازگی، یکی از دلایل پربیننده شدن سریال در وهله اول است.
نکته‌ای که باعث شد سریال «محکوم» در وهله اول توجه مخاطب را جلب کند، فضای کلی معمایی و تریلر آن است. ژانر معمایی و تریلر از پرطرفدارترین گونه‌های نمایشی در جهان محسوب می‌شود و می‌توان گفت یکی از بهترین قالب‌ها برای روایت داستان‌های سریالی است. در تلویزیون یا سینما، امکان پرداختن به داستان‌های پازل‌گونه و جزئیات دقیق معمایی به این شکل وجود ندارد، اما سریال‌ها این فرصت را به بهترین نحو فراهم می‌کنند. همین ویژگی باعث شده محکوم در نگاه اولیه کنجکاوی‌برانگیز باشد و مورد توجه قرار گیرد.
به نظر شما برجسته‌ترین نقاط قوت سریال محکوم در چه جنبه‌هایی قابل مشاهده است؛ چه در انتخاب بازیگران و چه در ساختار روایت و اجرا؟
یکی از نقاط قوت سریال، استفاده از بازیگرانی است که کمتر در شبکه نمایش خانگی حضور داشته‌اند. برای نمونه، کوروش تهامی که فکر می‌کنم این نخستین تجربه‌اش در یک سریال نمایش خانگی است، و خانم ساره بیات که پیش‌تر تنها در سریال «دل» بازی کرده بود و به طور مداوم در پلتفرم‌ها دیده نمی‌شود. همین کم‌حضور بودن، به‌ویژه در ترکیب با بازیگران شناخته‌شده‌ای مثل ساره بیات، می‌تواند برای مخاطبان جذابیت و تازگی ایجاد کند.
از سوی دیگر، حضور پژمان جمشیدی اهمیت دارد. او پرفروش‌ترین بازیگر حال حاضر سینمای ایران است. درست است که انتقادهایی به بازی‌هایش وارد می‌شود و به ‌جا هم هست، اما از نظر اقتصادی تأثیر زیادی بر چرخه سینمای ایران گذاشته. در محکوم هم حضورش تأثیرگذار بوده است.
با این حال، کاراکتری که او در این سریال بازی می‌کند، شباهت زیادی به نقشش در فیلم علفزار دارد؛ آنجا نقش قاضی را ایفا کرده بود و اینجا بازپرس است. حتی از نظر ظاهر، گریم، ریش و مدل مو هم شباهت زیادی وجود دارد که می‌توان آن را نقطه ضعف دانست. با این همه، جذابیت حضور پژمان جمشیدی در این است که برخلاف آثار کمدی سینمایی‌اش، اینجا نقش جدی بازی می‌کند و این تغییر برای مخاطب جالب است.
در کنار او، چند بازیگر دیگر هم در سریال حضور دارند؛ از جمله مهران غفوریان که نقش جدی ایفا کرده، اسماعیل مهرابی، الهام کردا و همچنین دو بازیگر جوان. ترکیب این گروه بازیگران به نظر من کمک زیادی کرده تا سریال بیشتر دیده شود و می‌توان آن را یکی از نقاط قوت اصلی «محکوم» دانست.
در ادامه بحث نقاط قوت «محکوم»، چه ویژگی‌های فرهنگی و اجتماعی را می‌توان در این سریال دید؟
یکی از نقاط قوت سریال، بعد فرهنگی و اجتماعی آن است. موضوع ازدواج مجدد و ورود دختر خانواده به ماجرا باعث می‌شود تنش‌ها تا حدی حل شود و به تسهیل روابط کمک کند. اگر این خط داستانی در سریال وجود نداشت، بخشی از جذابیتش از بین می‌رفت؛ چون همین ماجرا پیش‌بینی‌های مخاطب را به هم می‌ریزد. همراه شدن دختر در همان قسمت اول بسیار مهم است. در آثار نمایشی ما چنین چیزی کمتر دیده شده است؛ اینکه دختر خانواده وارد ماجرا شود و حتی نقش مؤثری ایفا کند، اتفاقی تازه و مهم است. این بخشی است که تاکنون نمونه مشابه‌اش را در سریال‌های دیگر نداشته‌ایم. حالا اینکه تا چه اندازه باورپذیر از کار درآمده یا نه، بحث دیگری است.
بحث مهم دوم هم به تابوشکنی برمی‌گردد. سریال وارد فضای سیستم قضایی می‌شود و شخصیت یک قاضی یا دادیار زن را به تصویر می‌کشد. تا جایی که به یاد دارم، در سینما، تلویزیون یا حتی نمایش خانگی ما چنین چیزی یا اصلاً نبوده یا بسیار کم دیده شده است. به تصویر کشیدن چنین شخصیتی کار دشوار و حساسی است، زیرا محدودیت‌های زیادی وجود دارد. اگر شخصیت بیش از حد مردمی نشان داده شود، ممکن است با سیستم قضایی تعارض پیدا کند و اگر بیش از حد رسمی تصویر شود، برای مخاطب غیرقابل باور خواهد شد.
با این حال، سازندگان سریال جسورانه به این موضوع ورود کرده‌اند و هم دادیار زن و هم قاضی زن را نشان داده‌اند. در میانه داستان نیز کنایه‌هایی مطرح می‌شود مبنی بر اینکه آیا این شخصیت می‌خواهد از رانت یا آشنایی‌های خود استفاده کند یا نه. همین مسئله برای مخاطب به یک موضوع مهم و قابل تأمل تبدیل می‌شود. به نظر من، این بخش یکی از جدیدترین و مهم‌ترین امتیازهای سریال است که توانسته توجه تماشاگران را جلب کند.
نگاه شما به کارگردانی سیامک مردانه در سریال «محکوم» چیست؟
ما باید بپذیریم که «محکوم» ساخته سیامک مردانه است؛ یعنی حاصل دسترنج یک کارگردان تازه‌کار. همین «اولین بودن» به‌طور طبیعی با ویژگی‌هایی مثل ناپختگی، کمی آماتور بودن و حتی سطحی‌نگری در برخی بخش‌های فرمی و مضمونی همراه است. من خودم سعی می‌کنم با چنین نگاهی به سریال توجه کنم؛ نگاهی اغماض‌گونه که در نظر دارد یک کارگردان تازه ‌وارد مشغول تجربه و آزمون و خطاست. همین امیدواری وجود دارد که یک فیلم‌ساز جدید به سینمای ایران معرفی شود.
البته رد پای محمدحسین مهدویان در بسیاری از بخش‌های سریال دیده می‌شود؛ چه در مضمون و فضای کلی و چه حتی در بعضی میزانسن‌ها. به‌ویژه صحنه‌های مربوط به ماشین، بسیار یادآور نوع نگاه و فرم فضاسازی آثار مهدویان است. نکته جالب این است که نه برای مردانه و نه برای مهدویان این شباهت‌ها ایرادی به شمار نمی‌آید.
در واقع، می‌توان گفت حضور و امضای مهدویان در کار مردانه به نوعی به اعتبار خود مهدویان هم افزوده است. او آن‌قدر جایگاه تثبیت‌شده‌ای پیدا کرده که حالا شاگردانش وارد عرصه سریال‌سازی می‌شوند. همین امر نوعی «اعتبار» و امتیاز برای او محسوب می‌شود. از سوی دیگر، چون مردانه بدون هیچ ادعایی این مسیر را آغاز کرده، می‌توان این شباهت‌ها را نه به‌عنوان تقلید، بلکه به‌عنوان بخشی از روند طبیعی یادگیری در نظر گرفت.
به نظر من مهم است که مردانه در عین الهام گرفتن از مهدویان، بخش‌هایی مستقل و متفاوت هم دارد. خط داستانی و برخی رویکردهای کلی سریال «محکوم» با کارهای مهدویان تفاوت دارد و این‌طور نیست که نعل‌به‌نعل از او کپی شده باشد. همین مسئله برای من ارزشمند است و نشان می‌دهد که مردانه تلاش کرده راه خودش را هم پیدا کند.
نظر شما درباره بازیگرها در سریال «محکوم» چیست ؟
در مورد بازیگری‌ها باید بگویم که بازی ساره بیات در نقش نسرین، هرچند واکنش‌برانگیز بوده و حضورش برای من شخصاً جذاب است و مثل بسیاری از مخاطبان سینما به او علاقه دارم، اما بازی متفاوت و درخشانی ارائه نمی‌دهد. اکت‌های او تکراری است و یک تکه‌کلام از او در فضای مجازی هم پیچیده بود، اما به‌طور کلی نقش برجسته و متمایزی نمی‌بینیم.
در مقابل، مهران غفوریان نقش بسیار جذابی دارد. او در موقعیت‌هایی قرار می‌گیرد که مخاطب گمان می‌کند مقصر است و همین باعث شده یکی از پیچیده‌ترین نقش‌های سریال را ایفا کند. این نقش برای غفوریان فرصتی است تا توانایی خود را به‌عنوان بازیگر جدی نشان دهد؛ چراکه در سینمای ایران، بازیگران به‌خاطر نقش‌های کمدی‌شان هرچقدر هم درخشان باشند، معمولاً دیده نمی‌شوند و جدی گرفته نمی‌شوند. نقش پیچیده و مبهم او فرصتی است تا مخاطب با او همراه شود و درک کند که چرا چنین تصمیماتی می‌گیرد و چگونه می‌خواهد گذشته و کینه‌هایش را مدیریت کند.
در عین حال، یکی از ضعف‌های سریال به شخصیت‌پردازی مربوط می‌شود. شخصیت‌ها در بسیاری از بخش‌ها به‌طور کامل تشریح و پرداخت نمی‌شوند و گاهی برای مخاطب تحمیل می‌شوند. برای مثال، نزدیک شدن مهران غفوریان به خانواده مقتول خیلی سریع و بدون توجیه کافی اتفاق می‌افتد، در حد چند جمله، در حالی که این روند باید منطقی‌تر و باورپذیرتر باشد. در کل، شخصیت‌ها بیشتر در خدمت پیشبرد قصه و نظر سازندگان هستند تا اینکه شخصیت‌های پخته و باورپذیر باشند.
در مورد کوروش تهامی، به‌عنوان یکی از شخصیت‌های مهم سریال، فضای دو قطبی و محل بحث وجود دارد. با این حال، شخصاً از بازی او در لحظات قتل و «تاوان» خوشم آمد. او نقش سنگین و پیچیده‌ای داشت و با اکت‌ها و صحنه‌های سخت، توانست نقش خود را به خوبی ایفا کند. به نظر من او یکی از بازیگران خوب سینمای ایران است که آن‌طور که باید دیده نشده و حقش ادا نشده است.
نظر شما درباره طراحی صحنه و میزانسن‌ها در سریال «محکوم» چیست؟
یکی از مشکلات مهم سریال به طراحی صحنه و میزانسن‌ها مربوط می‌شود. بسیاری از میزانسن‌ها تقلیدی به نظر می‌رسند و فضاهایی که به وجود آمده، در بسیاری از موارد تصنعی است و جای کار زیادی دارد. این طراحی‌ها یا جنبه‌های غیرقابل‌باور دارند که مخاطب را دچار اشکال می‌کنند و یا به ‌شدت تکراری هستند و یادآور آثار محمدحسین مهدویان‌اند. به نظر من این موضوع یکی از نقاط ضعف قابل‌توجه سریال است و روی تجربه کلی مخاطب تأثیر مستقیم می‌گذارد.
جبار آذین، منتقد سینما و تلویزیون:
ترکیب ژانرها در محکوم کامل پرداخت نشده است
نظر شما درباره ساختار و پرداخت داستان سریال «محکوم» چیست؟ آیا ترکیب ژانرهای خانوادگی، اجتماعی، پلیسی، معمایی و دادگاهی در این اثر موفق بوده است؟
«محکوم» یک درام خانوادگی، اجتماعی، معمایی، پلیسی و دادگاهی و نخستین ساخته سیامک مردانه بعد از چند سال فعالیت در مقام دستیارکارگردانی هنرمندانی مانند علی شاه‌حاتمی و محمدحسین مهدویان است. سریالی که با رخدادهای خانوادگی آغاز می‌شود و در ادامه وارد فضاهای معمایی، پلیسی و جنایی می‌شود. نسرین با بازی ساره بیات، دادیار دادگستری است و بعد از چند سال از فوت همسرش، با داشتن یک فرزند پسر متعصب و غیرتی، بنا دارد با ازدواج با مردی که از ازدواج پیشین خود یک دختر دارد، زندگی تازه‌ای آغاز کند، اما با مخالفت شدید پسرش روبه‌رو می‌شود و چالش انتخاب میان فرزند و یا تشکیل زندگی جدید، او را آشفته می‌کند.
تا این جای داستان سریال، موضوع و مضمون آن تکراری است و در دهه‌های گذشته فیلم‌ها و سریال‌های مختلف با پرداخت‌های متفاوت آن را به تماشا نشسته‌ایم، ولی مرگ مشکوک دختر خواهان نسرین و اتهام مرگ او به پسر نسرین و باز شدن پای عاشق قدیمی نسرین، «محکوم» را از دایره کلیشه و تکرار خارج کرده و مسائل تازه‌ای را مطرح می‌کند و سریال را اثری معمایی و جنایی و در همین امتداد دادگاهی می‌کند.
«محکوم» به عنوان کار اول مردانه، از نظر کارگردانی جمع و جور است و فیلمنامه آن که نوشته مهران مهدویان است نیز به نسبت خوب است. بازی‌های متفاوت بازیگران نقش‌های اصلی آن نیز قابل تأمل است و در کل، سریالی دیدنی است.
اما؛ «محکوم» چند مشکل اساسی دارد که مهم‌ترین آن تعریف و روایت و پرداخت داستان متنوع سریال در قالب ژانرهای مختلف خانوادگی، اجتماعی، پلیسی، معمایی و دادگاهی است که هرکدام ویژگی‌ها و مؤلفه‌های خاص خود را دارند و باید به صورت استاندارد، کامل و هدفمند مورد توجه قرار گیرند. از همین رو، پرداخت داستان این سریال در قالب این گونه‌های هنری و تصویری کامل نیست و نگاه سطحی به آن‌ها صورت گرفته و عمدتاً از کنار ژانرهای مختلف عبور شده است. گرچه این سطحی‌نگری به ژانرها کاستی بزرگ «محکوم» است، اما به پرداخت و انتقال مفاهیم و مضامین سریال به مخاطبان لطمه جدی نزده است.
به نظر شما «محکوم» در مقام یک سریال پلتفرمی، چه تفاوت‌هایی با تولیدات مشابه در تلویزیون دارد؟
این سریال از نظر ساختار و محتوا تفاوت عمده‌ای با دیگر تولیدات رایج شبکه خانگی ندارد، اما به دلیل نوع پرداخت، دیالوگ‌ها، برخوردها و ماجراها که معمولاً جای آن‌ها در سریال‌های تلویزیونی به علت ممیزی تنگ است، تفاوت ایجاد می‌کند و فضای به نسبت بازتر شبکه خانگی در مقایسه با تلویزیون، این امکان را در اختیار «محکوم» و شبکه خانگی قرار داده تا کمی راحت‌تر حرف‌های خود را بازگو کنند. افزون بر این، کیفیت و ساختار هنری «محکوم» از بسیاری از سریال‌های تلویزیونی بالاتر است.
ساختار اپیزودیک و پرونده‌محور «محکوم» تا چه اندازه توانسته مخاطب را در فضای نمایش خانگی با خود همراه کند؟
کشش‌ها و کشمکش‌های دراماتیک فیلمنامه گرچه پررنگ نیستند، اما در کنار تصویرسازی مناسب، مضمون سریال و فضاهای متنوع «محکوم»، در جلب توجه مخاطب به توفیق رسیده‌اند و ساختار اپیزودیک به این موفقیت کمک کرده است.
شخصیت‌پردازی‌ها در این سریال را چطور ارزیابی می‌کنید؟ آیا فکر می‌کنید مخاطب می‌تواند با کاراکترها همذات‌پنداری کند؟
مشکل عمده دیگر «محکوم»، کم‌کاری در پردازش شخصیت‌ها است و اغلب آن‌ها به جز کاراکترهای نسرین و مهیار، در میان تیپ و اغراق سرگردان مانده‌اند. چنین درامی با این محتوا و شخصیت‌ها برای ایجاد همدلی و همراهی مخاطب با آدم‌های اثر به پرداخت کامل‌تر نیاز داشته است. شخصیت‌ها در انتقال ماجراها و حوادث یک اثر هنری و تصویری نقش بنیادین دارند، اما در «محکوم» به‌طور کامل پرداخت نشده‌اند.
بازی‌های این سریال در چه سطحی قرار دارند؟ کدام بازیگر بیش از دیگران توانسته نقش خود را ماندگار کند؟
کارگردان «محکوم» در حد توانایی خود کوشیده از بازیگران نام‌آشنای سریال، بازی‌های خوبی بگیرد، اما به جز بازی تماشایی ساره بیات و بازی‌های خوب اسماعیل محرابی و کوروش تهامی، بازی دیگر بازیگران قوی نیست و پژمان جمشیدی و مهران غفوریان در مقام بازیگر، جلوه‌ای ندارند. تنها شخصیت ماندگار در اذهان مخاطب «محکوم»، نسرین با بازی ساره بیات است.
کارگردانی و فضاسازی «محکوم» را نسبت به استانداردهای تولیدات پلتفرمی چطور می‌بینید؟
«محکوم» به عنوان یک سریال مخاطب‌پسند، به دلیل داشتن ساختار هنری و محتوایی قابل توجه و تلاش کارگردان در تصویرسازی‌های مناسب و به نسبت جذاب، استانداردهای متداول در سریال‌سازی شبکه خانگی را رعایت کرده و از این منظر، بالاتر از سطح آثار متوسط این شبکه و بالاتر از سریال‌های معمولی تلویزیون قرار می‌گیرد.
به نظر شما طراحی صحنه و میزانسن‌ها توانسته فضای حقوقی-جنایی سریال را واقعی جلوه دهد؟
فضاسازی‌ها، طراحی صحنه و همچنین میزانسن‌های دوربین و بازی‌ها در کل در خدمت انتقال مفاهیم سریال قرار داشته و به ایجاد ارتباط احساسی مخاطب با شخصیت‌ها و وقایع سریال کمک کرده‌اند.
«محکوم» به موضوعات حقوقی و اجتماعی می‌پردازد؛ تا چه حد این پرداخت‌ها واقعی و تاثیرگذار بوده است؟
توجه به مسائل حقوقی و اجتماعی در این سریال در حد لزوم داستان بوده و سعی شده با استفاده از مشاوران حقوقی و قضایی به این مهم پرداخته شود؛ این پرداخت‌ها دور از واقعیت نیستند و در چارچوب داستان سریال و رساندن پیام‌های اجتماعی آن، تأثیرگذار بوده‌اند. 
بازار


فریده ذاکری، منتقد سینما:
بازپرس زن، نقطه تازه‌ای در سریال حقوقی- اجتماعی
«محکوم»؛ هیجان‌انگیز اما گرفتار بازی‌ها و شخصیت‌های ضعیف
آیا سریال «محکوم» توانسته هیجان مخاطب را جلب کند؟ به نظر شما چه عواملی باعث شده این هیجان و حس قضاوت و پیش‌بینی برای بیننده ایجاد شود؟
به‌طور کلی، مردم ما به دنبال هیجان هستند و این هیجان در سریال «محکوم» تا حد خوبی منتقل می‌شود، زیرا بیننده تمایل دارد قضاوت کند، پیش‌بینی داشته باشد و خودش را در موقعیت قاضی قرار دهد. جذب اولیه مخاطب نیز موفق بوده است.
در مورد بازیگران سریال، به ویژه کوروش تهامی، مهران غفوریان و پژمان جمشیدی، نظر شما چیست؟ آیا بازی‌ها توانسته‌اند نقش‌ها را باورپذیر و ماندگار کنند؟
بازی‌ها تا حد زیادی مصنوعی و غیرطبیعی به نظر می‌رسند و پرداخت شخصیت‌ها نیز نادرست است. شباهت‌های زیادی از نظر داستانی با آثار زخم‌کاری و زیر تیغ دارد. حتی بازی آقای تهامی، که نقش او قربانی عشق و یک تراژدی ناگهانی بود و میان عشق و اخلاقیات دچار سردرگمی شده بود، در سطح ایده‌آل قرار ندارد و نمی‌توان گفت که نقش او به گونه‌ای ماندگار ارائه شده است.
معرفی بازپرس زن و نشان دادن زندگی شخصی و کاری او یکی از جنبه‌های جدید سریال بوده است. به نظر شما این تصویر تا چه حد موفق بوده و چه تاثیری بر ارتباط مخاطب با داستان داشته است؟
موضوع حقوقی با معرفی یک بازپرس زن که زندگی شخصی و مسئولیت‌های کاری او را نشان می‌دهد، نمای تازه‌ای از دستگاه قضا ارائه می‌کند. این تصویر به مخاطب نشان می‌دهد که قضات، وکلا و کارکنان دادسرا نیز بخشی از جامعه هستند و دغدغه‌ها و مسائل خود را در زندگی شخصی دارند. با نشان دادن فرزندانی سرکش، هنجارشکن و علاقه‌مند به موسیقی رپ و پوشش‌های نامناسب، سریال به نوعی تابوشکنی می‌پردازد و باعث می‌شود مخاطب احساس نزدیکی بیشتری با داستان داشته باشد.
موسیقی، حرکات بازیگران و جزئیات تراژدی داستان چقدر در ایجاد اثرگذاری و باورپذیری سریال نقش داشته‌اند؟
در کل، می‌توان گفت ایده سریال جذاب بود، اما بازی‌ها مصنوعی و اغراق‌آمیز بودند. حتی موسیقی رپ، که می‌توانست به عنوان موسیقی اعتراضی استفاده شود، در سریال دیده نشد. حرکات بازیگران تکراری و فاقد هویت مستقل بودند. داستان تراژدی‌ای را روایت می‌کند که در آستانه خوشبختی، ازدواج عاشقانه‌ای با قتل ناگهانی به تقابل دو خانواده تبدیل می‌شود و خوشی را به تلخ‌کامی بدل می‌کند، که یادآور سریال «زیر تیغ» است و فروپاشی ارزش‌ها را نشان می‌دهد. کوروش تهامی بازی خوبی ارائه نکرده است، مهران غفوریان به عنوان وکیل ضعیف ظاهر شده و پژمان جمشیدی نیز نقش تکراری خود را بازی کرده است. شخصیت‌ها به مخاطب نزدیک نیستند، نوسانات زیادی دارند و ضعف‌های اساسی در فیلمنامه و کارگردانی دیده می‌شود؛ چرا که چارچوب داستان به درستی رعایت نشده است.


نظرات شما