پیام خوزستان - برترین ها / در روزهای اخیر تنشی نهچندان پنهان میان داریوش ارجمند، حامد بهداد و اکتای براهنی( کارگردان پیرپسر) فضای رسانهای سینمای ایران را داغ کرده. ماجرا از آنجا شروع شد که داریوش ارجمند در گفتوگویی با لحن گلایهآمیز، از پیشنهاد بازی در فیلم «پیرپسر» سخن گفت و دلیل رد آن را چنین عنوان کرد: «فیلمها و سریالهای ما دیگر همه کپی فیلمهای خارجی شدهاند. حتی دیگر یک پلیس ایرانی هم در آثارمان نمیبینیم.»
اظهارنظری که ظاهراً برای عوامل فیلم چندان خوشایند نبوده و واکنشهایی تند و بدون تعارف به دنبال داشته. حامد بهداد، بازیگر نقش «غلام باستانی» در «پیرپسر» در پاسخ به ارجمند گفت: «ایفای این نقش مستلزم داشتن توان بدنی، اخلاق حرفهای و تکنیک بازیگری است که هیچکدام در داریوش ارجمند نیست.»
اکتای براهنی، کارگردان فیلم نیز با لحنی حتی تندتر گفت: «او در توهم «مالک اشتر» شناور است. من حتی یک کلمه با او حرف نزدهام و او را ندیدهام.»
اما در میانه این مجادله، شاید بهتر باشد نگاهی واقعبینانهتر به همه طرفها بیندازیم؛ از «پیرپسر» و عواملش گرفته تا کارنامهی پرفراز و فرود داریوش ارجمند.
پیرپسر؛ فیلمی موفق با یک غلام باستانی سرحال
فیلم «پیرپسر» قطعاً از آثار شاخص امسال سینمای ایران است. فیلمی با روایتی نسبتاً جسورانه. در این میان، غلام باستانی، پدر خانواده، شر مطلق است. مردی که هیچ بویی از نیکی در رفتار و گفتار و کردار نبرده. حسن پورشیرازی در به تصویر کشیدن این شر مطلق غوغا کرده. بازیاش نه در حد سیمرغ بلورین، که در حد و اندازههای جشنوارههای جهانی است.

حرکاتش حتی جایی که دیالوگ ندارد، جزییات صورت و بخصوص چشمهایش حیرتانگیز است. انگار که شیطان را زنده کرده باشد. نماد پلیدی مطلق که حضورش برای همه مایهی شر است.اما اگر منصف باشیم، حامد بهداد در این فیلم به نسبت دیگر بازیگران در سطح پایینتری قرار دارد. نقش او به پیچیدگی نقشهای قبلیاش نیست و بازیاش گهگاه به اغراق نزدیک میشود. بهداد حتی در برابر محمد ولیزادگان نیز در رتبه پایینتری قرار میگیرد. انگار محصور کارگردانی براهنی شده و به طور کلی آنچه که از پورشیرازی، ولیزادگان و حاتمی میبینم را از بهداد در این فیلم نمیبینیم.
اما در مقابل آیا داریوش ارجمند تکنیک بازیگری ندارد؟
پاسخ کوتاه به این پرسش منفیست. اما نه همیشه و نه به یک شکل. برای درک این موضوع باید به گذشتهی حرفهای ارجمند برگردیم؛ به زمانی که او در فیلمهایی چون «ناخدا خورشید»، «اعتراض» و سریال «امام علی(ع)» حضور داشت.
اگر به ناخدای فیلم تقوایی نگاه کنیم، با مردی پیچیده طرفیم که تنها یک دست دارد، اما تمام هستیاش به لنجش وابسته است؛ ترس و امید در چشمهای ارجمند با زبان بدن، نگاه و سکوتهای معنیدار گره خوردهاند. ارجمند در این فیلم بهخوبی از بدن و نگاهش استفاده میکند و با کنترل ریتم دیالوگگویی، شخصیتی پخته و سینمایی میسازد.

امیر علی در «اعتراض» مسعود کیمیایی هم یک ارجمند سرحال دارد،؛ در دل فضایی تاریک و خیابانی، با لحن خشک و نگاههای پنهان. اینجا هم تکنیکهای کلاسیک بازی ارجمند به کمک فیلم آمده است.
اما امضای کار ارجمند بی تردید نقش مالک اشتر در سریال «امام علی» است. نقشی پیچیده، آتشین، پرتنش که او با صلابت فیزیکی، صدای حماسی و زبان بدن ویژهاش به او جان میدهد. اینکه بازی او در ذهن مخاطب حک شده، تنها ناشی از فیلمنامه یا کارگردانی داوود میرباقری نیست، بلکه نتیجه تسلط تکنیکی و درک عاطفی بازیگر هم هست.
اما او افت کرده؟ بله!
طی دو دههی اخیر، ارجمند به مرور از نقشهای سینمایی دور شد و در قالبهای تلویزیونی عامهپسند گرفتار ماند. مهمترین مصداقش سریال «ستایش» است . سریالی که با تمام محبوبیتش، عملاً روی الگوهای کلاسیک سینمای فارسی سوار است؛ مرد مقتدر، خانواده در بحران، اشک و آه، دشمن بیرونی.

ارجمند در آن نقش هم به هر حال لحظات نسبتا قدرتمندی دارد اما تکرار بازی و عدم تحول شخصیت باعث میشود تأثیرش رفتهرفته کمرنگ شود. درواقع، اگر افتی در کارنامه او هست، بیشتر ناشی از انتخابهای محدود و مسیر یکنواختی است که بعد از موفقیتهایش در پیش گرفت، نه نبود تکنیک.
و اما درباره بهداد و براهنی!
حامد بهداد هم بازیگریست با فراز و فرودهای بسیار. کسی که در «جرم»، «سعادتآباد» یا «روز سوم» درخشید، ولی همانقدر هم در برخی آثار کمرمق یا کمدیهای بیهدف ظاهر شد. نمونهاش «مفتبر»، یکی از فیلمهای نهچندان موفق کمدی اخیرش که در یادها نمانده. البته همانطور که پیشتر گفتیم، بهداد در «پیرپسر» هم نسبت به سایر نفرات تیم بازیگری در جایگاه پایینتری ایستاده است.

در مورد اکتای براهنی هم باید گفت که موفقیت یک فیلم نباید مجوزی برای صدور حکم کلی درباره کلیت سینمای ایران باشد، حتی اگر نقدی وارد باشد. شاید ارجمند نقدی غرضورزانه مطرح کرده و در شیوه بیانش در سالهای اخیر بارها دچار لغزش شده باشد اما بیتردید جایگاهش در سینمای پس از انقلاب قابل اتکا بوده و با یک جمله نمیتوان تمامیت آن را زیر سؤال برد.
پ
-->