ناگفتههایی از دیپلماسی مقاومت و اقتدار
سیاسی
بزرگنمايي:
پیام خوزستان - مقامات کشورمان بارها بر غیرقابلقبول بودن توقف غنی سازی در ایران تاکید کردهاند و رهبر معظم انقلاب هم در سخنرانی روز سهشنبه، تکلیف همه را در این زمینه روشن کردند.
در روزهایی که با سالگرد شهادت آیتالله رئیسی، شهید امیرعبداللهیان و سایر شهدای پرواز اردیبهشت همزمان است با دکتر علی باقری، معاون سیاسی وزارت امور خارجه در دولت سیزدهم که اکنون دبیر شورای راهبردی روابط خارجی است به گفتوگو نشستهایم تا هم ویژگیهای مدیریتی آیتالله رئیسی و شهید امیرعبداللهیان را از زبان او بشنویم و هم به ریزهکاریهای مذاکرات غیرمستقیم با آمریکاییها بپردازیم.
دکتر باقری در این گفتوگو از تفکرات مدیریتی شهید آیتالله رئیسی بهویژه در عرصه سیاست خارجی گفته، پیوندهای عمیق شهید دکتر امیرعبداللهیان با چهرههای مقاومت و نقش و اهمیت مقاومت در الگوی سیاستورزی این شهید را بررسی کرده و گریزی هم به بحث مذاکرات هستهای و رفتار آمریکا و اروپا در مذاکرات زده است. او که در روزهای پایانی دولت شهید رئیسی در حال انجام گفتوگوهای غیرمستقیم با طرف آمریکایی در عمان بود، درباره آن مذاکرات هم صحبت کرده است؛ مذاکراتی که بهدلیل حادثه تلخ اردیبهشت، دیگر هیچ گاه امکان ارائه گزارش آن به وزیر خارجه شهید فراهم نشد. مشروح این گفت وگو را بخوانید.
با توجه به اینکه این روزها در سالگرد شهادت شهدای خدمت قرار داریم، مهمترین مؤلفههای دولت رئیسی در حوزه سیاست خارجی از نظر شما چیست؟
در این ارتباط باید بر دو نکته مهم تأکید داشته باشم. نخست اینکه در این دولت، موضوع سیاست خارجی مسألهای جدی و در دستور کار اصلی دولت و شخص رئیسجمهور قرار داشته است. این موضوع را میتوان در عرصهها و مصادیق مختلف مشاهده و به آن استناد کرد.
آیتالله رئیسی در دوران ریاستجمهوری خود به دیپلماسی در سطح سران اعتقاد زیادی داشتند و این موضوع را با جدیت پیگیری میکردند. تماسهای تلفنی ایشان با رؤسای جمهور و مقامات کشورهای دیگر، همچنین پاسخ به درخواستهای مکالمات تلفنی و سفرها و میزبانیهایی که ایشان در دوران ریاستجمهوری خود داشتند، نشاندهنده اهتمام دولت آیتالله رئیسی به عرصه سیاست خارجی و بهرهگیری از ظرفیتهای آن برای تأمین منافع کشور و تحقق اهداف عالی آن بود.
این یک بُعد از ماجرا بود؛ از سوی دیگر، دولت آیتالله رئیسی صرفا متکی به ظرفیتهای سیاست خارجی نبود. به این معنا که برنامههای دولت، تلاش مسئولان دولت و مأموریت دستگاههای دولتی صرفا مشروط به نتیجهبخش بودن اقدامات در عرصه سیاست خارجی نشده بود. به عبارت دیگر، اگر بههردلیلی وقفهای در عرصه سیاست خارجی ایجاد میشد، مأموریت و مسئولیت دستگاههای مربوطه معطل نمیماند.
دو رویکرد دولت آیتالله رئیسی در سیاست خارجی، یعنی استفاده حداکثری از ظرفیتها و عدم تعلیق برنامههای دولت و موکولکردنشان به سیاست خارجی برای پیشبرد برنامههای کشور، چه منافعی را برای کشورمان در پی داشت؟
بهدلیل اینکه طرفهای خارجی میدانستند برنامههای دولت متکی به اراده و تصمیم آنها نیست از خود همکاری بیشتری نشان میدادند و به این ترتیب روند تعاملات تسهیل میشد؛ لذا اگر همراهی لازم صورت نمیگرفت، فعالیتهای کشور دچار وقفه نمیشد و از دیگر ظرفیتها چه در عرصه خارجی و چه ظرفیتهای جانبی استفاده میشد.
این مسأله نکته بسیار مهمی بود که در این حوزه وجود داشت.
نکته قابل توجه این است که در عرصه خارجی، با سه سطح مواجه هستیم: سطح سیاست خارجی، سطح روابط خارجی و سطح دیپلماسی.
سیاست خارجی در سطح عالی نظام، یعنی توسط رهبری انقلاب یا از طریق شورای عالی امنیت ملی تعیین میشود و وزارت امور خارجه مأموریت اجرا، تحقق و پیگیری این سیاستها را برعهده دارد.
روابط خارجی، تنظیم مناسبات با بازیگران خارجی اعم از کشورها، بلوکها، پیمانها، سازوکارهای بینالمللی مانند معاهدات و سازمانهای بینالمللی و همچنین بازیگران غیردولتی را عهدهدار است. از این رو دستگاه سیاست خارجی باید برای مواجهه با هر یک از این پدیدهها، برنامه و طراحی داشته باشد.
روابط خارجی عرصه گستردهای است که وزارت امور خارجه ذیل سیاست خارجی آن را دنبال میکند.
دیپلماسی نیز هنر، فن و تکنیکهایی است که دستگاه سیاست خارجی بهطور عام و دیپلماتها بهطور خاص بهکار میبرند تا روابط خارجی را مدیریت نمایند و اهداف سیاست خارجی را پیگیری و محقق نمایند. بهاعتقاد بنده، وزارت امور خارجه در دوره مدیریت شهید امیرعبداللهیان در هر سه سطح بهخوبی ایفای نقش کرد، به مسئولیتهای خود آگاه بود و دستاوردهای مناسبی نیز کسب نمود.
ویژگی پُرهمسایگی برای کشورهای برخوردار از آن، هم فرصتساز است و هم چالشآفرین. این موضوع موجب میشود همسایگی لاجرم به یکی از جهتگیریهای اصلی سیاست خارجی کشورهای پرهمسایه تبدیل شود.
ایران با داشتن 15 همسایه هممرز در دسته کشورهای پُرهمسایه جهان قرار دارد. در این راستا سیاست همسایگی از رویکردهای اصلی دولت شهید رئیسی بود، چنین رویکردی چه نتایجی برای جمهوری اسلامی بههمراه داشته و چه ظرفیتهایی برای کشور ایجاد کرده است؟
موضوع توجه به ظرفیت همسایگان نیز مسأله بسیار مهمی است. کشور ما از نظر تعداد همسایگان، در میان چند کشور اول جهان قرار دارد و این تنوع همسایگان، ظرفیتهای بسیار گوناگونی برای ما ایجاد کرده است. از سوی دیگر، مسئولیتهای جدی را نیز متوجه ما کرده است.
این موضوع برای دستگاه سیاست خارجی و رویکرد خارجی نظام اهمیت ایجاد میکند، زیرا هنگامی که به کشورهای همسایه مانند ترکیه یا عراق نگاه میکنیم، با ویژگیهای ملی و داخلی خاص هر یک مواجه میشویم. بهطور مثال، عراق سالها با معضل تروریسم دستوپنجه نرم کرده است. همچنین کشوری مانند افغانستان نیز دارای ویژگیهای خاص خود است. هر یک از این کشورها شرایط و الزاماتی دارند که نحوه تعامل با آنها را متمایز میسازد.
توانایی اجرای سیاست همسایگی [بسیار حائز اهمیت است]تا جایی که کشورهایی که در دوره قبل از ریاست جمهوری آیتالله رئیسی با ایران دچار کدورت بودند، امروز دیگر کدورت های شان رفع شده است. به عنوان نمونه، در مورد ترکمنستان یا تاجیکستان که البته تاجیکستان همسایه بلافصل ایران نیست، اما درحوزه پیرامونی و از نظر فرهنگی و تمدنی میتوان آن را در حلقه دوم همسایگان قرار داد-در همان اوایل دولت آیتالله رئیسی، کدورتهای موجود رفع شد. هنوز مدت زیادی از آغاز بهکار دولت ایشان نگذشته بود که دعوتنامهای برای شرکت در اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای در دوشنبه، پایتخت تاجیکستان، برای ایشان ارسال شد و دیدار و گفتگو با رئیس جمهور تاجیکستان باب جدیدی در مناسبات دو کشور گشود. پس از آن نیز مذاکرات و گفتگوهایی با مقامات ترکمنستان شکل گرفت.
در این میان میتوان به احیای روابط ایران و عربستان در سال 1401 و اهمیت راهبردی آن هم اشاره کرد؟
بله، در سال 1401 موضوع احیای روابط با عربستان مطرح شد. عربستان کشوری مهم در حاشیه جنوبی خلیجفارس است و مناسبات ایران و عربستان طی دهههای گذشته همواره دستخوش فراز و نشیب بوده است. اینکه دو کشور به این جمعبندی رسیدند که وارد فصل جدیدی از مناسبات شوند، واقعیتی است که در دوران دولت آیتالله رئیسی تحقق یافت. هرچند مذاکراتی در دولت قبل، طی چند دور در عمان و بغداد انجام شده بود، اما نتیجه نهایی در دولت آیتالله رئیسی حاصل شد.
نکته قابل تأکید اینکه سیاست همسایگی دولت سیزدهم چنان تأثیرگذار بود که کشوری مانند بحرین نیز ـ با وجود اینکه هنوز مناسبات سیاسی میان دو کشور احیا نشده ـ در طول یک دوره دو ماهه در تابستان سال گذشته، وزیر خارجه این خود را سه بار راهی ایران کرد؛ یک بار بهمنظور ادای احترام به پیکر مطهر آیتالله رئیسی، بار دیگر برای شرکت در مراسم آیین ادای سوگند رئیسجمهور جدید و همچنین شرکت در نشست وزرای خارجه مجمع گفتوگوی آسیایی.
این نشان میدهد که طرف بحرینی زمینه و ظرفیت مستعدی را ملاحظه کرده که وارد این نوع تعامل با ایران میشود.
سرفصل اصلی عرصه سیاسی، سیاست همسایگی دولت آیتالله رئیسی، ایجاد بسط و تحکیم اعتماد متقابل سیاسی بود و این حلقه اولیه بود، اعتماد متقابل سیاسی از همان لحظات آغازین ریاست جمهوری آیتالله رئیسی کلید خورد و در نخستین دیدارهای آیتالله رئیسی با مهمانان مراسم تحلیف ریاست جمهوری جلوهگر شد؛ و این امر برای طرفهای خارجی بسیار محسوس بود.
عرصه دوم در سیاست همسایگی، رویکرد تحکیم پیوندها و همکاریهای اقتصادی میان ایران و کشورهای همسایه بود.
ایجاد و تقویت اعتماد متقابل سیاسی و تحکیم پیوندها و همکاری اقتصادی در دولت سیزدهم که دارای اهمیت ویژهای بود، چه نتایجی برای کشور به همراه داشت؟
این رویکرد موجب شد سطح تبادلات اقتصادی با برخی کشورهای همسایه، از جمله کشورهای جنوبی حوزه خلیجفارس نظیر عمان و نیز کشورهای شرقی مانند پاکستان و سایر کشورها از جمله عراق، به طور قابلتوجهی رشد یابد. توسعه مناسبات اقتصادی در کنار تقویت اعتماد متقابل سیاسی، میتوانست زمینهساز استقرار ثبات، آرامش، صلح و امنیت دستهجمعی منطقهای باشد. اعتماد متقابل سیاسی در کنار تحکیم پیوندهای اقتصادی، بستر لازم را برای ثبات و امنیت منطقهای درونزا فراهم میسازد که جمهوری اسلامی سالها به دنبال آن بود؛ و جزو رهنمودها و تعالیم بلندی بود که مقام معظم رهبری بهعنوان راهبر اصلی سیاست خارجی بیان فرموده بودند، اینکه امنیت منطقه باید به دست کشورهای منطقه باشد. زیرساخت برقراری امنیت توسط کشورهای منطقه، این است که اعتماد متقابل سیاسی و تحکیم مناسبات اقتصادی شکل بگیرد. زمانی که این دو مؤلفه تحقق پیدا کند، به خودی خود بستری مناسب فراهم میشود و میتوانیم این دستاورد عالی را داشته باشیم. این امر خود زمینهساز یک اقناع جمعی و اجماع منطقهای برای دستیابی به امنیت درونزا میشود. البته تحقق این موضوع زمانبر خواهد بود و با این حال، بستر بسیار خوبی در دولت آیتالله رئیسی در سیاست خارجی برای این مبنا شکل گرفت و فراهم شد.
با توجه به صحبتهایی که درخصوص آثار و نتایج توجه به سیاست همسایگی در دولت سیزدهم شد، این موضوع تا چه میزان در استقبال کشورهای منطقه از مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا تاثیر داشته، در حالی که در گذشته شاهد چنین رویکردی نبودیم؟
به هر حال، مناسبات ایران در دولت آیتالله رئیسی با کشورهای همسایه، وارد فصل جدیدی شد؛ سیاست همسایگی عملا اجازه نداد که جای خالی یا حفره و شکافی بین ایران و این کشورهای منطقه باقی بماند تا دشمنان یا بیگانگان بتوانند در آن رخنه کرده و از این طریق میان همسایگان در سطح منطقه فاصله ایجاد نمایند. به اعتقاد بنده در این دوره، ما با شرایط بسیار جدیدی مواجه هستیم و این وضعیت بسیار امیدوارکننده است؛ بهرغم اینکه دشمنان ما در این مقطع تلاش زیادی کردند تا مجددا این فاصله و شکاف را میان ایران و همسایگان ایجاد کنند، اما با فضاسازیهای دروغینی که انجام میدهند، موفق نشدند و این پیوند، همسویی و همافزایی بین کشورهای منطقه بهخوبی رو به جلو در حرکت است. استقبال کشورهای منطقه از نقش منطقهای ایران را باید نشانه اثر بخشی سیاست همسایگی دانست.
به هر حال، کشورهای همسایه ما مناسبات مختلف و متفاوتی با کشورهای خارج از منطقه دارند و برخی کشورها صرفا اهداف خود را در سطح منطقه دنبال میکنند که در برخی موارد، مغایر منافع جمعی کشورهای منطقه است. بحث من این است که رویکرد جمهوری اسلامی ایران برای تحکیم سیاست همسایگی، دیگر کشورها را به این جمعبندی رسانده که باید نگاه جدیدی به مناسبات منطقهای داشته باشند و تحکیم مناسبات منطقه میتواند بستر تأمین و تضمین منافع ملی باشد.
شما در دوران وزارت شهید امیرعبداللهیان معاونت سیاسی این وزارتخانه را برعهده داشتید. در رابطه با میراث شهید امیرعبداللهیان و دستاوردهای ایشان در حدود سه سال در وزارت خارجه، بهویژه نقش ایشان به عنوان دیپلمات مقاومت و تأثیرشان در تقویت دیپلماسی و میدان بفرمایید؟
در مورد شهید امیرعبداللهیان، اگر هماکنون به وزارت خارجه تشریف ببرید و از هر فردی، چه از مسئول حراست تا مسئولین وزارت خارجه، درباره ایشان سؤال کنید، به گمانم یک جمله در میان همه مشترک است و آن وجه انسانی، متانت، وقار و محبتی است که ایشان داشتند. اخلاقمداری، تعاملات دوستانه و برادرانه برای ایشان واقعا یک اصل و مبنا بود. از این منظر، رفتن ایشان از وزارت خارجه برای تمام اعضای این مجموعه یک ضایعه بود.
در مورد ویژگیهای شخصی و کاری ایشان. چند نکته بسیار مهم است؛ نخست اینکه ایشان به عنوان فردی که حرفه کاریشان در وزارت خارجه، خصوصا در حوزه عربی و مقاومت گذراندند، باور جدی، ریشهدار و عمیقی به مبانی و ابعاد گفتمان مقاومت داشتند و بر این اساس ایشان پرچمدار جریان مقاومت در عرصه دیپلماسی بودند. باورمند بودن ایشان به این موضوع بسیار مهم بود، ایشان شناخت و اشراف کامل نسبت به این مسأله داشتند و هر زمانی در میدان دیپلماسی گام برمیداشتند چه در سازمان ملل، چه آمریکا و چه کشورهای آسیایی حضور داشتند، مسأله مقاومت برای ایشان مسأله اصلی سیاست خارجی بود و این ناشی از نگاه باورمند ایشان نسبت به موضوع مقاومت بود.
مقاومت بازتاب و امتداد انقلاب اسلامی است. انقلاب اسلامی توانست این ظرفیتهای خفته جهان اسلام را بیدار کند و جریان مقاومت در هر کشوری، در چارچوب ملی همان کشور برای خود مسئولیتهایی تعریف کرده، آن را پیگیری میکند و ویژگی اصلی آن نیز اتکا به باورهای مردم است. یعنی پدیدهای تصنعی، زائد و یا خارجی نیست بلکه درونی است و در دوران مسئولیت شهید امیرعبداللهیان، مقاومت به عنوان یکی از مولفههای قدرت جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه مستحکمتر شد.
ویژگی مهم دیگر ایشان، شجاعت ایشان در عرصههای مختلف دیپلماسی بود. یک ویژگی الزامی مدیر، بحث شجاعت است و اگر این مدیر در حوزه سیاست خارجی باشد، این ویژگی اهمیت مضاعفی دارد؛ چراکه در میدان سیاست خارجی با تهدیدها و چالشها مواجه هستیم.
اگر فردی از شجاعت کافی برخوردار نباشد، ممکن است در جاهایی کم آورد، اما شهید امیرعبداللهیان در بزنگاههای حساس و موقعیتهایی که شاید افراد عادی کم میآوردند، با شجاعت و پایبندی به چارچوب منافع ملی و اهداف تعریفشده در سیاست خارجی، همواره مسائل را با جدیت و تدبیر پیگیری میکردند.
یکی دیگر از ویژگیهای برجسته شهید امیرعبداللهیان، این بود که هیچ زمانی در عرصه تحرک دیپلماسی بنبست برایشان معنایی نداشت، حتی در مواقعی که کار در سیاست خارجی به نقاط پیچیدهای میرسید، ایشان همواره درپی یافتن راهحل بودند و این نیز از ویژگیهای بارز و برجسته ایشان بود.
تعاملات مستمر ایشان با طرفهای خارجی نیز از دیگر ویژگیهای بارز ایشان بهشمار میرفت. ایشان هیچگاه از تعامل خسته نمیشد و حتی در ساعات غیراداری، بهعنوان مثال شبهایی بعد از مغرب، با وزرای خارجه کشورهای مختلف به صورت تلفنی گفتگو میکردند. این امر نشاندهنده اهتمام ویژه ایشان به بهرهگیری از تمامی فرصتها و تعاملات خارجی بود.
نکته دیگری که شایسته تأکید است، توجه ویژه شهید امیرعبداللهیان به امر دیپلماسی عمومی در عرصه سیاست خارجی بود. در حال حاضر دیپلماسی عمومی بهعنوان یک امر زینتی برای سیاست خارجی نیست بلکه ممزوج با سیاست خارجی است، اگر از دیپلماسی عمومی غفلت کنیم، قطعا اهدافمان در سیاست خارجی یا محقق نمیشود یا به طور کامل محقق نخواهد شد؛ و این ویژگی در شهید امیرعبداللهیان وجود داشت که به دیپلماسی عمومی در جوانب و عرصههای مختلفش توجه جدی داشتند.
خاطره ناگفتهای از شهید امیرعبداللهیان که مناسب با وضعیت سیاسی این روزهای کشور باشد دارید؟
خاطره خاصی به ذهنم نمیرسد، اما به یاد دارم پس از پایان مأموریتم در نهم اردیبهشت سال گذشته و بازگشت به تهران، دیگر فرصت نشد تا گزارش مذاکرات غیرمستقیم با هیأت آمریکایی در عمان را خدمت ایشان ارائه کنم. خاطرم هست پیامکی از ایشان دریافت کردم که پرسیده بودند آیا بازگشتهام؟ و بعد اعلام کردند که فردا عازم تبریز هستم و پس از بازگشت، جلسهای خواهیم داشت که متاسفانه این دیدار هرگز تحقق نیافت و ما چنین ذخیره گرانسنگی را در عرصه سیاست خارجی و دیپلماسی از دست دادیم.
اشارهای به مذاکرات غیرمستقیم با طرف آمریکایی در مسقط داشتید. در این خصوص جزئیات بیشتری میفرمایید؟
درخصوص مذاکرات غیرمستقیم با طرف آمریکایی در مسقط، لازم به توضیح است که پس از خودداری طرفهای مقابل از نهاییسازی توافق، فرآیندی با وساطت و پیشنهاد طرف عمانی بین ایران و آمریکا از بهار 1402 آغاز شد و ایران و آمریکا بهطور غیرمستقیم با میانجیگری عمانیها در مسقط با هم مذاکره کردند و این روند تا اواخر اردیبهشت سال 1403 ادامه یافت.
چند دور مذاکره در عمان برگزار شد. چارچوب بحث نیز آمادهسازی برای نهایی کردن توافق بود و در این مسیر طرفین با هم تفاهماتی داشتند و قرار بر این بود که آمریکا اقدامات جدیدی در حوزه تحریمها انجام ندهد و ایران نیز در چارچوب فعالیتهای هستهای برخی اقدامات را لحاظ کند. این تفاهمات در طول چند دور گفتگوها بین ما و طرف مقابل مورد بحث و بررسی قرار گرفت و نهایی شد، اما ادامه این روند بهدلیل تغییر شرایط و آن حادثه دلخراش و شهادت آیتالله رئیسی و شهید امیرعبداللهیان فراهم نشد و امکان شکلگیری مذاکره پایدار و جامع نبود، چون ایران به دوره گذار و انتظار برای تشکیل دولت جدید وارد شد.
مذاکرات میان ایران و دولت دونالد ترامپ که پس از بازگشت او به کاخ سفید آغاز شد، به یکی از مهمترین تحولات دیپلماتیک سال 1404 تبدیل شده است. علیرغم عهدشکنی آمریکا درباره برجام، علت درخواست ترامپ برای مذاکره با ایران چیست؟
ترامپ در دوره قبل، سیاست تقابلی با جمهوری اسلامی ایران را شکل داد، بهطور یکجانبه از برجام خارج شد و تعهد بینالمللی خود را نقض کرد. قطعنامه شورای امنیت را زیر پا گذاشت با این نگاه که بتواند فشاری را به جمهوری اسلامی تحمیل کند تا ایران را وادار به پذیرش خواستهها و انتظارات زیاده خواهانه و غیر منطقی آنها کند.
عملا این اتفاق رخ نداد؛ یعنی آمریکا نتوانست ایران را در مسیری که خود میخواهد هدایت یا بهتعبیر واضحتر، وادار به تسلیم کند. ایران در مسیر خود ایستاد و اعلام کرد که این مطالبات و انتظارات زیادهخواهانه را انجام نخواهد داد و انجام هم نداد. این، یک شکست و ناکامی برای آمریکا بود. نکته دوم اینکه آمریکاییها در آن مقطع ابراز میکردند که چارچوب توافق صورتگرفته در برجام را قبول ندارند، زیرا امتیازات هستهای زیادی به ایران داده شده است. زمانی که آمریکا خارج شد و اروپاییها به تعهدات خود عمل نکردند، جمهوری اسلامی ایران بر اساس حقوقی که در خود برجام پیشبینی شده بود، از آن حقوق استفاده کرد و عرصه فعالیتهای هستهای خود را توسعه داد. این، در واقع مرحله دوم ناکامی و شکست سیاست ترامپ بود؛ یعنی نهتنها نتوانست ایران را وادار به عقبنشینی کند، بلکه بسترساز توسعه فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران شد. از این جهت، ترامپ در دور اول خود با یک ناکامی راهبردی در مقابل ایران مواجه شد.
در این مقطع، این نامه در واقع به نوعی توبهنامه ترامپ بود؛ یعنی ترامپ از آن مسیر، سرخورده و ناکام و شکست خورده بود و میخواست در واقع دریچه جدیدی را با طرف ایرانی باز کند. بدیهی است که این رویکرد باید با سیاست قبلی متفاوت باشد، زیرا مسیر قبلی که ترامپ در دولت اولش پیمودند، هیچ دستاوردی برای آمریکاییها نداشت.
یعنی هرچه دست ما بالاتر باشد، در واقع طرف مقابل در موضع ضعیفتری قرار میگیرد و آماده میشود بدهبستانی انجام دهد؟
در تعاملات بینالمللی، ترکیبی از قدرت نرم و قدرت سخت است که میتواند آورده داشته باشد. برای اینکه بتوانیم مؤلفههای قدرت خود را به اقتدار تبدیل کنیم، باید هوشمندانه و به خوبی از مؤلفههای سخت و نرم قدرت استفاده کنیم تا مولفههای قدرت به اقتدار تبدیل شود. اساسا کارکرد سیاست خارجی نیز همین است که بتواند تولید اقتدار کند و هرچه این اقتدار، تولیدش مستمرتر و پایدارتر و ابعادش بزرگتر و وسیعتر، از نظر جغرافیایی یا حوزهای و عرصهای باشد، طبیعتا منافع به شکل بهتری تأمین و تضمین خواهد شد.
آمریکا با وجود مذاکره با ایران، زبان تهدید و تحریم را کنار نگذاشته و به نظر میرسد در حال انجام یک عملیات ترکیبی برای گرفتن حداکثر امتیاز است. بهترین روش برای خنثی کردن این شگرد آمریکا چیست؟
طبیعی است آنچه در مقابل زیادهخواهی و تجاوزگری آمریکا اثرگذار است یک مقاومت ملی است. مقاومت امری انفعالی نیست بلکه امری فعال است. مقاومت صرفا به معنای سپر نیست بلکه مقاومت یعنی دشمن را سر جای خود بنشانیم. همانطور که در موضوع هستهای تلاش کردیم و فعالیت خود را ارتقا و توسعه دادیم که ناشی از مقاومت بود. اگر مقاومت فعالی داشته باشیم که باید داشته باشیم و داریم، قطعا دشمن را ناکام خواهد کرد و اجازه محقق شدن زیادهخواهیهایش را نخواهد داد همانطور که در گذشته هم این امر محقق شد و دشمن ناکام ماند.
غیبت اروپاییها در مذاکرات ایران و آمریکا در عمان منجر به حاشیه رانده شدن آنها شده است. در ارتباط با ایران و آمریکا چه عواملی سبب کنار گذاشته شدن اروپا شد؟ نگاه شما به روابط ایران و اروپا و ضرورت تعامل با اروپا البته با در نظر گرفتن بدعهدیشان در انجام تعهدات برجامی چیست؟
همواره بین قدرتها در عرصه بینالمللی سه حوزه قابل تعریف است، یعنی حوزه تعامل، تقابل و رقابت. گاهی حوزه تقابل ممکن است به صفر میل کند و گاهی حوزه رقابت بیشتر شود و گاهی هم حوزه تعامل کم شود. این موضوع بستگی به شرایط، ویژگیها و سیاستهای هر یک از این قدرتها دارد. نکته اساسی این است که ایران و اروپا حوزههای متعددی برای تعامل دارند که برای هر دو منافعی دارد و هر دو هم حوزههای قابل توجهی نیز برای رقابت دارند. در برخی حوزهها که نگاه ما با آنها متفاوت است و همین موجب تعریف حوزهها در عرصه تقابل میشود. ما با اروپا زمینههای مناسبی برای تبدیل آنها به عرصههای تعامل یا رقابت داریم، اما متأسفانه در برخی مواقع، اروپاییها به دلایل مختلف از جمله تأثیرپذیری از جریانهای خارجی، درایت و فراست کافی را نشان نداده و وارد تعامل جدی با جمهوری اسلامی ایران نشدهاند تا این حوزههای تقابل را به حوزههای همکاری یا رقابت یا مدیریت تبدیل کنند.
به یاد دارم چند سال پیش که به دلیل مذاکرات به آلمان سفر کرده بودم و در یکی از نشریات آلمانی، مصاحبهای در خصوص روابط ایران و آلمان و ایران و اروپا انجام شد. در آن گفتگو، خبرنگار از من پرسید که از اروپا چه انتظاری دارید؟ به او گفتم که انتظار ما از اروپا این است که به دنبال تأمین منافع خود باشد. اگر اروپا به دنبال تأمین منافع خود باشد، تقابلی با جمهوری اسلامی ایران نخواهد داشت. بلکه این جریانهای بیرونی هستند که بستری را فراهم میکنند که ظرفیت اروپا در واقع مستحیل میشود.
منظور شما از جریانهای بیرونی کدام جریان است؟
جریان اصلی آن، لابی صهیونیستی است که به هر حال تأثیر خود را بر مناسبات مختلف میگذارد. پس به نظرم، ما در شرایط کنونی واقعا این ظرفیت و امکان را داریم که حوزههای تعاملی را فعال کنیم، به حوزههای رقابتی خود را تحرک جدی ببخشیم و درباره حوزههای تقابلی با یکدیگر گفتگوهای صریح و شفاف داشته باشیم. در حال حاضر در دولت دکتر پزشکیان و همچنین در وزارت امور خارجه این جدیت را مشاهده میکنم که هم اهتمام دارند و هم نگاه و برنامه مشخصی برای این امر دارند. اگر طرف مقابل نیز این جدیت را از خود نشان دهد، به نظرم، ما مسیر روشنی پیش رو خواهیم داشت و این مسیر میتواند منافع دو طرف را تأمین کند، صلح و ثبات را برای هر دو طرف و نیز منطقه، اعم از منطقه ما یا منطقه آنها بهدنبال داشته باشد و میتواند بسترساز همکاریهای جدی برای آینده باشد. حتی میتواند ظرفیتهای مثبتی ایجاد کند که این ظرفیتها موجب توسعه ثبات در سایر مناطق جهان گردد.
همواره از سوی اروپا تهدید به فعال شدن مکانیسم ماشه وجود دارد، اگر توافقی بین ایران و آمریکا حاصل شود، آیا اروپا میتواند در این مسیر مانعتراشی کند؟
نکتهای که لازم میدانم بار دیگر بر آن تأکید کنم این که اگر اروپاییها سازوکارهایی را در پیش بگیرند که منافع ملی آنها معیار باشد قطعا ما وارد مسیر روشن گفتگو، تعامل و همکاری خواهیم شد، اما در صورتی که به دلایل و انگیزههای مختلف مسیرهای دیگری را انتخاب کنند، اروپا منفعتی نخواهد برد و تجربه گذشته نیز مؤید همین موضوع است. در مقطعی، میزان تعامل اقتصادی میان ایران و اروپا شاید بالغ بر 24 یا 25 میلیارد یورو بود، اما اکنون چنین سطحی از تعامل اقتصادی وجود ندارد. به طور طبیعی، ما توانستهایم نیازهای خود را از طرق دیگر، اعم از تولید داخلی یا همکاری با بازیگران خارجی تأمین کنیم، اما این اروپاییها بودند که ظرفیتهایی را که در ایران در اختیار داشتند، از دست دادند. بنابراین، به نظر من، هرگونه نگاه واقعبینانه اروپا به ظرفیتهای جمهوری اسلامی ایران، تأمینکننده منافع اروپاییها خواهد بود و این امر میتواند در واقعیت مصادیق و جلوههای عینی داشته باشد.
درباره سازوکار ماشه که اروپاییها ابراز میکنند که میخواهند از آن استفاده کنند، این ابزار برای اروپا هیچ آوردهای نخواهد داشت. اگر اروپاییها عمیقتر به موضوع بیاندیشند، متوجه میشوند این ابزار هیچ فایدهای برایشان نخواهد داشت و اروپا از این سازوکار منتفع نخواهد شد، بهویژه اینکه ایران نیز ظرفیتهایی برای واکنش متقابل در اختیار دارد و طبعا جمهوری اسلامی ایران منفعل و دست بسته در برابر این اقدام نخواهد بود؛ لذا بدون تردید، منفعتی که از این فرآیند حاصل میشود، نصیب اروپاییها نخواهد شد.
مذاکرات هستهای ایران و آمریکا با چالش جدی مواجه شده است، زیرا غنیسازی اورانیوم بهعنوان خط قرمز هر دو طرف مطرح است، خط قرمز ایران در غنیسازی چه ضرورتی دارد؟
فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران، در چارچوب قوانین و مقررات بینالمللی و خارج از این چارچوب نبوده و نیست. دوم اینکه این فعالیتها، حاصل همت، اراده، عزم، تلاش و مجاهدت دانشمندان، متخصصان و تکنیسینهای ایرانی است. دانش، فناوری و صنعت هستهای ما وارداتی نیست و کاملا بومی است. برای مثال، افرادی، چون شهید علیمحمدی و شهید شهریاری که از چهرههای شاخص علمی و هستهای کشور بودند و از دوره پیشدبستانی تا دکترای خود را در ایران گذراندند؛ علت اشاره به این موضوع آن است که طرفهای مقابل در سالهای گذشته از همکاری با جمهوری اسلامی ایران در عرصه هستهای خودداری کردهاند، حتی تحصیل ایرانیان در رشتههای هستهای در دانشگاههای غربی را ممنوع کرده و اولین تحریمها نیز در حوزه هستهای اعمال شده است؛ به طوری که هرگونه تعامل و انتقال دانش هستهای به ایران را تحریم کردند. با این حال، ما موفق شدیم در این عرصه پیشرفت کنیم و در حوزه فعالیتهای هستهای نمونههای عینی موفقیت را به نمایش بگذاریم؛ لذا حفظ این دستاوردها، دانش، فناوری و صنعت هستهای یک الزام برای جمهوری اسلامی ایران و این میراثی ملی و تاریخی است و علم ریشهدار در میان ایرانیان است و این چیزی نیست که کسی بخواهد آن را نادیده بگیرد و همانطور که جمهوری اسلامی بارها اعلام کرده است در حفظ و صیانت از حق فعالیت هستهای و هم انجام فعالیت هستهای فروگذار نخواهد کرد و فعالیت هستهای صلحآمیز جمهوری اسلامی متعلق به همه مردم ایران است.
مردم ما نسبت به این موضوع تعصب و اهتمام دارند و حکومت نسبت به این مسأله حساسیت و توجه دارد. این موضوع، مسألهای بسیار جدی است و طرفهای مقابل ما میدانند و باید بدانند که برنامه صلحآمیز هستهای جمهوری اسلامی ایران یک موضوع ملی است و هیچگونه تسامحی نسبت به آن پذیرفته نخواهد شد.
سید حسن نصرالله، اسماعیل هنیه، یحیی السنوار، سیدهاشم صفیالدین، برخی چهرههای مقاومت هستند که سال گذشته به شهادت رسیدند. اما مقاومت همچنان ادامه دارد. آینده رویارویی جبهه مقاومت با آمریکا و رژیم صهیونیستی را چگونه میبینید؟
همانطور که اشاره کردم، مقاومت پدیدهای وارداتی، زینتی یا خارجی نیست، بلکه برخاسته از باورهای ملتهای منطقه و ناشی از نیازهایی است که شرایط منطقه برای مقابله با تروریسم و اشغالگری و تجاوزگری صهیونیستها ایجاد کرده است. تا زمانی که این عوامل وجود داشته باشد، مقاومت دلیل و انگیزهای برای حضور خواهد داشت. اما هرگاه این عوامل از بین بروند، طبیعی است که مقاومت نیز دیگر دلیل و انگیزهای نخواهد داشت.
نکته مهم این است که مقاومت یک امر واقعی است؛ نه کسی میتواند آن را ایجاد کند و نه کسی میتواند آن را از بین ببرد. تنها نکتهای که هست، این که نور انقلاب اسلامی توانست مقاومت را فعال کند؛ اما کنترل و نابودی مقاومت در اختیار هیچکسی نیست. اگر کسی چنین تصوری داشته باشد که میتواند مقاومت را تضعیف یا نابود کند، این صرفا یک خیال است. همانطور که مشاهده میکنید، با وجود همه جنایاتی که صهیونیستها در غزه انجام دادهاند، اما همچنان مقاومت وجود دارد.
در غزه، با همه تجاوزات صهیونیستها، آیا توانستهاند پادگانی را تصرف کنند؟ آیا موفق شدند حتی یک هواپیما را ساقط یا دو تانک را به غنیمت بگیرند؟ چرا چنین اتفاقی نیفتاد؟ زیرا اساسا چنین امکاناتی در اختیار نبوده است؛ نه تانکی بوده، نه هواپیمایی، نه زیردریایی که آنها مایل به منهدم کردن یا به غنیمت گرفتنش باشند. آنچه وجود داشته، باور و اعتقادی است که در میدان بوده و با تجاوز، جنایت و اشغالگری مقابله کرده است. تا زمانی که این رویه غیرانسانی و ضد انسانی صهیونیستها وجود داشته باشد که همان اشغالگری و تجاوز است، مقاومت زنده است و وجود دارد هر چند ممکن است تلاش کنند به مقاومت ضربه بزنند، اما نمیتواند مقاومت را از بین ببرند.
+
آخرین اخبار ورزشی را در جامعه ورزشی آفتاب نو بخوانید.
سی و ششمین نمایشگاه کتاب تهران؛ نقدی بر نحوه برگزاری و اهداف فرهنگی حقوق زنان، قربانی تأخیر؛ لایحه منع خشونت از مجلس پس گرفته شد الان بخر، بعداً پرداخت کن(BNPL): آزادی مصرف یا دام بدهیهای پنهان؟ نقدی بر عملکرد دولت و رسانهها در فاجعه بندرعباس گافهای پرهزینه رسانه ملی؛ تشدید اختلافات داخلی و تنش در روابط خارجی
لینک کوتاه:
https://www.payamekhuzestan.ir/Fa/News/1104462/