بزرگنمايي:
پیام خوزستان - به گزارش خبرنگار مهر، نشست معرفی سه کتاب از مجموعه خط سرخ با عناوین «دیدار با دبیرکل» از فائزه طاووسی، «دشواری مبارک» از فائزه غفار حدادی و «دوازده صفر سه» اثر محمدصادق علیزاده در سرای گفتوگو سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب برگزار شد.
فائزه طاووسی نویسنده کتاب «دیدار با دبیرکل» درخصوص نحوه نگارش کتاب گفت: من در این کتاب از افرادی که تجربه دیدار با سید حسن داشتند مانند خانوادهها و افراد رسانهای جبهه مقاومت نوشتم.
البته این کار با یک دشواریهایی همراه بود. چون این افراد از اعضای مقاومت بودند و ما به جز چند روزی که در تهران حضور داشتند فرصت بیشتری نداشتیم. سختی دوم این بود که تجربه این افراد ناب و بکر بود که راضی به بیان آن نبودند اما هر طور بود آنها را مجاب کردیم که صحبت کنند. «دیدار با دبیرکل» وجوه تازهای از سیدحسن نصرالله را نمایش میدهد
وی افزود: یکی از افرادی که به سختی حاضر به صحبت شدند خانم سید اعظم حسینی راوی کتاب «دا» بود. این یادداشت بعد از کتاب «دا» اولین یادداشت رسمی خانم حسینی بود.
او در ادامه گفت: ما در این کتاب بیست روایت داریم که حاصل تلاش دوستان نویسندهام بود. از ابتدا پیشنهاد شد که شروایت شد که بقیه روایات را خودم بنویسم اما اعتقاد داشتم که کتاب باید گروهی باشد. این پروژه اول آبان آغاز شد و آخر آذر به پایان رسید. ما در این کتاب وجوهی از شخصیت سید حسن را میبینیم که در اخبار راجع به آن صحبت نمیشود. مواردی مانند توجهی که سید به کودکان مانند نوه شهید طهرانی مقدم در دیدارها داشتند، توجه ایشان به همسران جبهه مقاومت و ارزشگذاری جایگاه همسران شهدا و توجهی که در میزبانی به ذائقه و فرهنگ و ایرانی داشتند از نکات قابل توجه شخصیت ایشان است.
وی تاکید کرد: واکاوی این روایتها واکاوی جایگاه سید حسن و نقش ویژه او در مقاومت است. به قول یکی از راویان سید حسن مانند مادری بودند که لقمه در دهان کودک میگذارند و رشد او را مشاهده میکنند تا در زمان بلوغ فرزند را ترک کند.

او درخصوص نحوه نگارش کتاب گفت: ما از اول بنا داشتیم که بگوییم این کتاب روایت آدمهایی است که محضر او را درک کردند. ما با چینش روایتها یک پرتره میسازیم و سید حسن را به عنوان یک رهبر سیاسی نظامی و یک انسان متواضع و مهربان و احساساتی توصیف میکنیم. یکسری روایتها به بحث مقاومت لبنان اشاره دارد. جناب مرتضی غرقی نزدیک چهل سال سابقه رسانهای دارد و با رهبران زیادی مصاحبه کرده اما سید حسن را یک رهبر کاریزماتیک و خاص توصیف میکند. در یک جایی از مواجه شهید حسن نصرالله و آوینی میخوانیم. سید حسن، شهید آوینی را به سر میز تدوین میبرند و نکاتی را به ایشان گوشزد میکنند.
او ضمن تشکر از نویسندگانی که در نگارش این مجموعه او را یاری کردند گفت: از نویسندگان همراهم و اعتماد شما تشکر میکنم. من یک جمله از جانبازان حمله پیجری شنیدم که به من گفتند سید حسن، حسین زمانه ما بودند که تا ما دست و سر از دست نمیدادیم ایشان به شهادت نمیرسیدند.
روایت 40 نفر از جانبازان پیجرها در «دشواری مبارک»
فائزه غفارحدادی نویسنده کتاب «دشواری مبارک» هم از حاضران در این نشست بود. این کتاب در خصوص انفجار 4500 پیجر در حزبالله در یک زمان واحد بود. درمان جانبازان این حادثه یک موضوع جذاب برای نگارش کتاب بود. غفارحدادی درخصوص چرایی و چگونگی نگارش این کتاب گفت: «دشواری مبارک» با پیشنهاد دفتر هنر و بیداری حوزه هنری در ایامی اتفاق افتاد که رهبر انقلاب پیام دادند که هرکس هرکاری میتواند برای لبنان بکند. من چند روز به این فکر میکردم که چه کاری از من برمی آید؟
وی افزود: وقتی پیشنهاد نگارش این کتاب را دادند من احساس کردم که ثبت این خاطرات ضرورت دارد. من به آقای قاضی گفتم که قول نمیدهم اما اجازه بدهید با این افراد صحبت کنیم تا ببینیم چه چیزی دستیگرمان میشود. من آنجا عربی بلد نبودم و دنبال مترجم هم میگشتم. لطف خدا بود که همانجا یک راوی دیدم که ضرورت روایت را میفهمید. همانجا به من گفت بیا چند خانم را به تو نشان دهم که با من صحبت کردند. خیلی اصرار داشتند که این اطلاعات را در تاریخ ثبت کنند.
وی افزود: مترجمی که داشتم به آنها گفت که همه اطلاعات بدون اسم، عکس و هیچ اطلاعاتی ثبت میشود. این کتاب روایت چهل نفر از اطرافیان جانبازان پیجری است. حقیقتاً من میخواستم با جانبازان صحبت کنم اما حس کردم روایت اطرافیان این جانبازان انسانی و عاری از شعار و قابل فهم است. احساسات یک مادر همه جای دنیا درک میشود. احساسات یک برادر که سیصد اتاق را گشته و از هر مجروحی پرسیده که تو برادر منی واقعاً دردناک و انسانی است. این احساسات به ترجمه خاصی نیاز ندارد و در همه جای دنیا حس میشود.

غفارحدادی با اشاره به زاویه دید خود در نگارش کتاب گفت: روایات این افراد نزدیک به حادثه بود و ایدههای خود را برای من روایت میکردند. این افراد زاویه دید جذابی داشتند که شاید اگر این بحران برای کشور دیگری اتفاق میافتاد، روایت دیگری خلق میشد. این افراد مدیریت بحران فوقالعادهای داشتند. بعد از خواندن این کتاب درک میکنید که چگونه میتوان در بحران یک ویژگی مقاومتی و والا از خود نشان داد. اینها نشان دهنده این است که تمام این افراد تحت تربیت محور مقاومت بودند. نگرشی که نجاتدهنده فرد در مواقع بحرانی است.
او در ادامه بیان کرد: هر کاری سختی خودش را دارد. از این نظر که در مقایسه خودم نسبت با این آدمها فهمیدم که چقدر سختی کشیدند. هنگام کار بسیار یاد گرفتم و آموختم. انشاءالله با مطالعه این کتاب زاویه دید بالاتر و وسیعتری پیدا کنیم. این مکتب انسانساز است که کودک و بزرگ را تربیت میکند طوری که مادر و پدر از وارستگی فرزند خود تعجب میکردند.
تلاش کردم «دوازده صفر سه» روایت منصفانهای از حزبالله لبنان باشد
محمدصادق علیزاده که جزو حاضرین مراسم تشییع پیکر سید حسن نصرالله بود، در مدت کوتاهی کتاب «دوازده صفر سه» را به نمایشگاه کتاب رساند. وی در ادامه این نشست با تشریح چگونگی این کتاب گفت: من برای کار ژورنالیستی و روزنامهنگاری عازم لبنان شدم. سازمان هنری رسانهای اوج تعدادی از روزنامهنگاران و عکاسان را برای تشییع به لبنان اعزام میکرد. ما یک مدت بیشتری در لبنان بودیم و امکان لمس بهتر وقایع لبنان را داشتیم به همین خاطر من از فرصتی که پیش آمد استفاده کردم. اکثر افراد عکاس و مستندساز بودند.
وی افزود: در اصل قرار بود دادههای متکی بر عینیات را ثبت کنم. اما آنجا با چیزهایی آشنا شدم که احساس کردم گزارشهای ژورنالیستی قواره لازم را برای آنچه که درک کردم و لذت بردم فراهم نمیآورد. این ایده از همان بدو سفر در ذهن من بود که ماحصل آن سیاههای بود که در خدمت شما است. من نسبتاً به زبان انگلیسی مسلط هستم و از آنجایی که جامعه لبنان جامعه بازی است، توانستم ارتباطات خود را پیش ببرم.

به زعم علیزاده «دوازده صفر دو» کتاب تشییع نگاری به آن معنا نیست. او در این خصوص گفت: تشییع یک اسطوره بهانهای شد تا من از یک جریان شریف با عنوان جریان مقاومت حرف بزنم. مقاومت در نگاه مخاطب ایرانی با نگاه خود مقاومت فرق دارد. ما با یک پدیده بیرونی به عنوان مقاومت روبرو میشویم که آنچه که میبینیم، ادا نمیشود. ماهیت مقاومت با فهم انسان ایرانی متفاوت است. فهم ما متأثر از وابستگی ما به جریانات سیاسی است. آن پدیده بیرونی اصلاً این شکلی نیست.
او در ادامه تاکید کرد: از لحاظ مشترکات و نگاههای کلان مانند جنبش ضد استعماری بودن مشترک هستیم. اما در جامعه مولتی فرهنگی لبنان در همچین فضایی جریان مقاومت شکل میگیرد که ضد استعماری و شیعه است اما متناسب با فهم ایرانی از مقاومت نیست. این موضوع آنجا خود را نشان میدهد که برآمده از فرهنگ خاصی است که مستقل از ما حیات دارد و تصمیمگیری میکند. نتانیاهو یک عبارت درست در مورد سید حسن دارد، او میگوید نصرالله متأثر از سیاستهای ایران نبوده است.
وی گفت: وقتی اینگونه به مقاومت نگاه میکنیم میبینیم که جریانی است که در عین مشرکات تفاوتهای زیادی با ما دارد. نمیدانم چقدر موفق شدم که این تفاوت را نشان دهم. جریان مقاومت بعد از انقلاب اسلامی مجال بروز و ظهور پیدا کرد اما مستقل از ما حرکت میکند. من در تشییع شهدا بودم، ضاحیه را دیدم و آنچه که دیدم را برای مخاطب بطور منصفانه ارائه کردم. من بین عینیت و ذهنیت در رفت و آمد بودم.
علیزاده در ادامه افزود: من چند روز بعد از شهادت سید بین جانبازان پیجری بودم. فضا خیلی بهتآور بود. اگر بخواهم بعد از مرگ مادرم دو نقطه متأثر کننده در زندگی خودم نام ببرم تشییع شهید سلیمانی و دیگری حضور در تشییع سید حسن نصرالله بود. فضای عیجیبی بود که من به قول معروف قفل کرده بودم. من نمیدانستم چطور باید با این افراد صحبت کنم.
علیزاده گفت: جانبازان لبنانی از کوچک تا بزرگ لبنانیها با اینکه خیلی چیزها از دست داده بودند و با علم به اینکه ساعاتی پیش سید حسن شهید شده مناعت طبع بالایی داشتند. اینجا دیدم که ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجا. دوستان حزبالله در لبنان به ما گفتند حادثه پیجرها بیشتر از شهادت سید ما را اذیت کرد.
کد خبر 6467286
