پیام خوزستان

آخرين مطالب

زندگی روی دورِ شانس مقالات

زندگی روی دورِ شانس
  بزرگنمايي:

پیام خوزستان - ایسنا /«اُسکار و لوسینـدا» به‌عنوان یک داستان عاشقانه، الگویی را در خود پنهان دارد که در عنوانش نهفته است. این دو شخصیت اصلی در فصول ابتدایی رمان، هزاران مایل دور از یکدیگر رشد می‌کنند، اما سرنوشت آن‌ها را به هم می‌رساند.
سمیه مهرگان، منتقد و داستان‌نویس در یادداشتی درباره رمان «اُسکار و لوسیندا» پیتر کری که با ترجمه ملیحه قدرتی منتشر شده، نوشته است: چگونه یک رمان می‌تواند به تصادف وفادار باشد؟ رمان‌ها می‌کوشند تا بازتابی از زندگی باشند، اما الگویی که هر روایت خوب ارائه می‌دهد، می‌تواند غیرواقعی به نظر برسد. «اُسکار و لوسینـدا» شاهکار پیتر کری، روایتی هنرمندانه و استادانه است، اما درعین‌حال به تصادف احترام می‌گذارد. بخشی از این امر به دلیل شخصیت‌های اصلی آن است که خود شیفته‌ شانس و تصادف‌اند.
این رمان در سال 1988 منتشر شد و در همان سال برنده بوکر و جایزه ادبی مایلز فرانکلین به‌عنوان کتابِ سالِ استرالیا شد و بعدها به فهرست بوکر بوکرها هم راه یافت تا راه را برای دومین بوکر پیتر کری باز کند با رمان «سرگذشت واقعی دارودسته کلی». رمان «اُسکار و لوسیندا» در طول سه دهه که از انتشار آن می‌گذرد، موفقیت‌های چشمگیری داشته است: نودودومین رمان در فهرست صد رمانِ بزرگِ همه‌ اعصارِ گاردین؛ هشتادمین رمان در فهرستِ صد رمانی که هر کس باید بخواند به انتخاب تلگراف؛ چهل‌ونهمین رمان در فهرست صد رمانِ تاریخی‌ادبیِ گودریدز؛ پانزدهمین رمان در فهرست صدِ رمانِ مدرنِ استرالیا، و هشتادوششمین رمان در فهرست صد کتابی که پیش از مرگ باید خواند به انتخابِ مدیوم.
اُسکار، که در نیمه‌ قرن نوزدهم در دِوون، انگلستان، تحت تربیت پدری مهربان اما کاملاً انعطاف‌ناپذیر رشد کرده، به این باور رسیده که آنچه به نظر تصادفی می‌آید، درواقع مشیت الهی است. او معتقد است که خداوند پشت همه‌ اتفاقات تصادفی است. از طریق یک فرآیند شخصی غیب‌گویی -انداختن سنگی روی جدولی حرف‌دار - او درمی‌یابد که ایمان پدرش نادرست است و باید او را ترک کند و به خانه‌ کشیش انگلیکانی محلی بپیوندد. هر روز، این پسر جوان زیر «فشار وحشتناک ابدیت» قرعه می‌اندازد.
سال‌ها بعد، زمانی که دانشجویی عجیب و منزوی در آکسفورد است، به طور تصادفی توسط دانشجویی بی‌پروا به نام واردلی‌فیش به‌عنوان همراهی برای شرط‌بندی انتخاب می‌شود. واردلی‌فیش اشتباهاً درِ اتاق او را می‌زند، درحالی‌که در جست‌وجوی اتاق دانشجوی دیگری بوده است. او به همراهی برای مسابقات اسب‌دوانی نیاز دارد و همین اشتباه، سرنوشت اسکار را رقم می‌زند. چراکه اسکار، که واردلی‌فیش گمان می‌برد فردی بی‌تجربه و ساده‌لوح است، درواقع به شکلی خاص قادر به کشف الگوی موجود در پسِ تصادف به‌ظاهر بی‌نظم است. در نیومارکت و نیوبری، کاتریک و ساندوون پارک، او «دست خدا را همه‌جا» می‌بیند. در همین حال، در آن سوی دنیا، در استرالیا، دختری به نام لوسینـدا که دارای ثروتی چشمگیر و گرایش‌های فمینیستی است، نیز به قمار اعتیاد پیدا می‌کند. هنگامی که به لندن سفر می‌کند، دوست مادرش، جُرج الیوت، از این موضوع شکایت دارد که وقتی جُرج لوییس او را به چای دعوت می‌کند، لوسینـدا سعی دارد «او را به یک بازی شانسی وسوسه کند.»
«اُسکار و لوسینـدا» به‌عنوان یک داستان عاشقانه، الگویی را در خود پنهان دارد که در عنوانش نهفته است. این دو شخصیت اصلی در فصول ابتدایی رمان، هزاران مایل دور از یکدیگر رشد می‌کنند، اما سرنوشت آن‌ها را به هم می‌رساند. پیتر کری کنجکاویِ ما را درمورد چگونگی این پیوند، با جدانگه‌داشتن آن‌ها در تقریباً نیمی از کتاب، برمی‌انگیزد (نخستین گفت‌وگوی آن‌ها در وسط کتاب از نسخه 540 صفحه‌ای کتاب اتفاق می‌افتد.) فصل‌های کتاب به تناوب بین انگلستان و استرالیا تغییر می‌کنند، درحالی‌که ما حدس می‌زنیم مسیرهای اُسکار و لوسینـدا به نقطه‌ تلاقی نامحتملی خواهد رسید. و اینجا شانس وارد عمل می‌شود. اسکار، که حالا یک روحانی است، برای تبلیغ مسیحیت به استرالیا سفر می‌کند. (طبیعتاً تصمیم او برای رفتن با انداختن یک سکه گرفته شده است که شیر می‌آید: «نیازی نبود که ذهن‌خوان باشید تا بفهمید که خداوند او را به نیوساوت‌ولز فرستاده است.») لوسینـدا نیز در همان کشتی حضور دارد، چراکه پس از جست‌وجویی ناموفق برای یافتن همسر در لندن، تصمیم گرفته است به خانه بازگردد.
دین به‌ظاهر پیوندِ آن‌ها است: لوسینـدا از اسکار می‌خواهد که اعترافات او را بشنود. اما درحقیقت، چیزی که آن‌ها را به هم نزدیک می‌کند، قمار است. در کابین لوسینـدا، آن دو تجربه‌ای از نوعی خلسه را از سر می‌گذرانند؛ آن‌ها در سکوتی دلپذیر و پرتمرکز، برای مقادیری ناچیز پوکر بازی می‌کنند. اسکار، که تا پیش از این همواره مضطرب و عصبی بود، اکنون آرام گرفته است، و لوسینـدا او را چنین توصیف می‌کند: «همچون اولیس که به دکل بسته شده باشد.»
اوج داستان درنهایت با یک شرط‌بندی رقم خواهد خورد: اسکار، در تلاش برای اثبات عشقش، با لوسینـدا شرط می‌بندد که می‌تواند یک کلیسای شیشه‌ای را به مناطق دورافتاده‌ استرالیا ببرد و آن را به‌عنوان هدیه‌ای از طرف او بنا کند. میزان این شرط‌بندی، تمام دارایی لوسینـدا -و به‌طور ضمنی، دست او در ازدواج - است. قمار و مذهب در این کتاب به گونه‌ای جدایی‌ناپذیر به هم گره خورده‌اند تا کارکردِ واقعیِ شانس را به نمایش بگذارند. به‌سختی می‌توان رمانی یافت که چنین سرشار از مباحث و جدال‌های الهیاتی باشد. شخصیت‌های کتاب به‌راحتی یکدیگر را با عنوان‌هایی چون اوانجلیکال، پیروان پوزی، رکابایت و لاتیتودینارین شناسایی می‌کنند. باورهای آن‌ها به‌شدت تعصب‌آمیز است. اسکار به لوسینـدا می‌گوید: «ایمان ما یک شرط‌بندی است، دوشیزه لپلاستریر. ما شرط می‌بندیم که خدایی هست. ما زندگی خود را روی این شرط می‌گذاریم... ما باید هر لحظه از عمرمان قمار کنیم.»
مذهب در این رمان، امری مضحک و بی‌معنا نیست؛ بلکه به‌طور روایی، پاسخی به نیاز شخصیت‌ها برای یافتن چیزی فراتر از تصادف است. دو قهرمان داستان تلاش می‌کنند که تصادف‌های زندگی‌شان را به الگوهایی منظم تبدیل کنند. حتی ساختار رمان نیز به‌گونه‌ای طراحی شده است که شانس را قابل رؤیت کند. کتاب از 111 فصل کوتاه تشکیل شده است که اغلب به شاخه‌های فرعی و پیشینه‌ جمعی از شخصیت‌های فرعی می‌پردازد. هر فصل، یک روایت مستقل است، هرکدام شهادتی به نقشِ بخت و اقبال. همچنین، چارچوبِ روایی آن به گونه‌ای است که گویی کسی درحالِ افشایِ تبارِ خود است. در نخستین پاراگراف کتاب، راوی می‌گوید: «کشیش اُسکار هاپکینز (1841-1866)، پدربزرگ بزرگ من بود.» (و اگر به این تاریخ‌ها نگاه کنیم، شاید بتوانیم حدس بزنیم که حادثه‌ای ناگوار در انتظار است.)
چه چیزی عجیب‌تر از تصادفی است که پدر و مادر یک فرد را به هم رسانده است؟ همان‌طور که راوی ناشناسِ پیتر کری می‌گوید: «برای اینکه من وجود داشته باشم، دو قمارباز - یکی وسواسی، دیگری تکانشی - باید با یکدیگر ملاقات می‌کردند.» مسیر لوسینـدا به سوی اسکار «به پیچیدگی حرکت یک گوی فلزی در دستگاه پاچینکو» است. اما در نزدیکی پایان کتاب درمی‌یابیم که رویداد تصادفی که تمام داستان به سوی آن حرکت کرده است، همان چیزی نیست که انتظار داشتیم. راوی وجود خود را مدیون حادثه‌ای است که حتی باهوش‌ترین خواننده‌ رمان را غافلگیر خواهد کرد.
بزرگ‌ترین رمان انگلیسی‌زبانی که به پیامدهای حوادث تصادفی اختصاص دارد، «تریسترام شندی» شاهکار لورنس استرن است که داستانی طولانی از چگونگی شکل‌گیری راوی خود ارائه می‌دهد. پیتر کری، با مهارتی شگفت‌انگیز، این هدف روایی را با شاهکارش «اُسکار و لوسیندا» دوباره زنده کرده است.

لینک کوتاه:
https://www.payamekhuzestan.ir/Fa/News/1093874/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

مدارس خوزستان به دلیل گرد و غبار تعطیل شد

فعالیت مدارس 14 شهرستان خوزستان در نوبت صبح روز دوشنبه غیرحضوری شد

مدارس این استان فردا، دوشنبه تعطیل شد

حمایت قاطع رئیس هیئت مدیره استقلال از اندونگ

محبی برگشت، بازی مساوی شد

نایب قهرمانی یاران حاج‌صفی پَر شد!

R2 آنتونی، گل بتیس به اسپانیول

بولونیا 1-1 یووه؛ جنگ سهمیه هیجان‌انگیزتر شد!

درگیری گاسپرینی با یک خبرنگار؛ عجب الاغی هستی!

انتقاد شریعتمداری از صرافی‌هایی که ارز را با کانال تلگرامی نرخ گذاری می‌کنند؛

به دنبال پایان خاموشی و قطع مکرر برق در استان‌های گرمسیر هستیم

بیانیه استقلال پس از انتشار ویس جنجالی

انگیزه بالا برای شکستن رکورد پرسپولیس

سرمربی جوان 2 سال دیگر تمدید کرد

ایران _ پرتغال؛ شکست شود سبب خیر

توضیح فرزین درباره ناترازی نظام بانکی؛ بانک‌ها ورشکسته نیستند

شگفتانه ایران برای سامانه‌های پدافندی آمریکایی؛ موشکی که از تاد عبور می‌کند

رایزنی فؤاد حسین و فیصل بن فرحان درباره مذاکرات ایران و آمریکا

پرسپولیس باید 50 میلیارد برای این ستاره بدهد!

قیمت طلا، قیمت دلار، قیمت سکه و قیمت ارز 1404/02/14

آخرین سنگر فیفا است! شکایت میودراگ بوژوویچ از باشگاه استقلال خوزستان

واکنش‌های جالب به خیانت هانیه در سریال «جان سخت»

نگاهی به موسیقی سریال‌های در حال پخش شبکه خانگی

روایت یک «ویرانی» در نمایش خانگی با بازی تام هاردی

بازیگران خانمی که به فرش قرمز 2000 نفری سریال «یزدان» رفتند

مسعود فراستی: «جان سخت» از آبان و تاسیان بهتر است

حضور پژمان بازغی با کت و شلواری شیک در اکران یک سریال جدید

موتور پرنده‌ای را ببینید که با سرعت 200 کیلومتر در ساعت پرواز می‌کند

این ربات از پله‌ها بالا می‌رود و 85 کیلو بار را بلند می‌کند

مدارس برخی شهرهای خوزستان فردا غیرحضوری شد

ادعای مورینیو؛ می‌خواهند تیم خاص را قهرمان کنند!

فلیک بزرگ‌ترین درسش را از مربی سابق بارسا یاد گرفت!

اکبر اوتی بالاخره سقوط کرد!

300 هزار فقره وام ضروری 50 میلیون تومانی به بازنشستگان پرداخت می‌شود

باید عطش، نه! آتش ما را سقا فرو بنشاند از امروز

بگذار آنچه از دست رفتنی‌ست از دست برود...

موشک جدید سپاه رونمایی شد؛ «قاسم بصیر» با قابلیت عبور از سامانه تاد

تأکید رئیس جمهوری بر تسریع گردآوری داده‌های لازم برای اجرای طرح‌های جی‌نف و کاداستر

حمایت ایران و عربستان از تمامیت ارضی سوریه

پاریس: توافق با ایران باید شامل مباحث موشکی و منطقه‌ای باشد

عراقچی وارد اسلام‌آباد شد

یوسف پزشکیان: زدن برچسب پانترکی و و تجزیه طلبی به تماشاگران فوتبال خطای راهبری است

واکنش زیدآبادی به تحرکات نظامی حوثی‌ها و تاثیر آن بر مذاکرات

خوزستان در انتظار موج بارشی و کاهش دما تا اواسط هفته

شکایت بوژوویچ از استقلال به فیفا رسید!

تصاویری تلخ از مهدی هاشمی‌نسب (عکس)

اعتراض شدید استقلال به تغییر زمان بازی با آبادان

شرط عجیب ستاره استقلالی ها برای پیوستن به پرسپولیس!

فولاد خوزستان، پرچم دار فولاد ایران درعرصه جهانی شد

درخواست 50 میلیاردی از پرسپولیس برای بیفوما!